-
فریدون سه پسر داشت
سهشنبه 12 اردیبهشت 1402 10:06
فریدون امانی صاحب کمپانی لاستیک از خانواده ای می آید که منسب به نواب صفوی است. فریدون متمایل به هرجایی است که نان آنجاست. خواه ضیافت شاه باشد خواه دورهمی انقلابیون. هرجا فریدون را در کنار خانواده می بینی شاکی است که (شام/ ناهار نداری بخوریم؟) غم نان چنان او را در چنبره ی خود اسیر کرده که سر جان و زندگی پسرانش با همه...
-
نان و شراب - دانه ی زیر برف
یکشنبه 3 اردیبهشت 1402 13:28
در دوران حکومت موسولینی بر ایتالیا گروهی از روشنفکران در حال مبارزه با مصادیق ظلم و تبه کاری فاشیسم اند. پیترو سپینا مبارزی است که در پی تعقیب و گریز به کشورهای اروپایی متعدد پناه برده و اینک با صورتی که با تنتور ید سوزانده تا پیر و سال دار به نظر برسد و توسط حکومتی ها شناخته نشود، پنهانی به سرزمین مادری و روستایی در...
-
بابای خانم فلانی
دوشنبه 28 شهریور 1401 09:58
یکی گفت خانم فلانی بخاطر مشکلی که برایشان پیش آمده از گروه رفتند. خانم فلانی دوستم بود. چرا من از مشکلش خبر نداشتم؟ شاید چون در مورد مشکلاتش اصلا حرفی نمی زد. شاید چون همیشه امیدوارانه و عاقلانه مطلب می نوشت. این چیزها برای من جواب نمی شد. به خانم فلانی پیام دادم و فکر کردم نهایتش این است که بگوید: خوبم پروانه جان....
-
ژینا گل من
دوشنبه 28 شهریور 1401 09:23
سر برهنه کردن و سرتراشیدن و خط و نشون کشیدن بازیگرها طوریه که اصلا باورش نمی کنم. ما یک ضرب المثل داریم که میگه: تغاری بشکند ماستی بریزد، جهان گردد به کام کاسه لیسان. مهسا امینی ژینا امینی
-
کسی مثل تو نبود
شنبه 26 شهریور 1401 19:23
بعضی اتفاق ها فصل خطاب هستن برای آدم. تقسیم میشی به قبل از اون اتفاق و بعد از اون اتفاق. موندنت با آدمها برات میشه نوع واکنش شون به اون اتفاق. از همون عقاید خرکیِ یا با منی یا علیه منی. و چقدر تند تند و پشت سرهم دچار این فصل خطابها میشیم. سال چهارفصل؟ نه کتاب هزار فصل شدیم دیگه. اونقدر یکی یکی حذف شون می کنیم از دایره...
-
برو دیگه
شنبه 26 شهریور 1401 19:16
گذاشتمش کنار. دیگه کج دار و مریز رفتار کردن باهاش و با مغز خشک و فندقیش کافی بود. دلش مهربونه؟ مهربونی چیه؟ اینکه نخوای هیچ کسی ازت دلخور نباشه؟ اینکه بخوای همه رو راضی نگهداری؟همه رو؟ همه ی همه؟ نمیشه که. خاطره ی دختر فهمیده که در دهه ی شصت خانواده ای روشنفکر و عاقل داشت و از دهه هفتاد تا الان توی خانواده ی همسری دگم...
-
اینجا چیکار داری
دوشنبه 14 شهریور 1401 18:38
با دوستی جایی رفتم که صرفا جهت درک یک فضای متفاوت بود.جلسه گردان جمع مشکوک نگاهم کرد و آخر جلسه گفت بیا بغلت کنم. گفتم من به دلیل دیگری اینجام و مساله ام مساله ی مطرح شده در گروه نیست. همچنان مشکوک نگاه کرد و گفت: باشه. عیبی نداره بیا. فکر کنم باید واضح بگم نویسنده ام و می خوام ایده پروری کنم تا رسما بیرونم کنن.
-
آشوب
دوشنبه 14 شهریور 1401 18:35
چیزهای ناخوشایندی رخ داد و در جریانه که همه دلیل و منشاءش رو می دونیم ولی هرگز نمی تونیم در موردش حرف بزنیم. و این خیلی بده. کاش رفتن پیش روان درمانگر جزو واجبات زندگی بشه و همه رو اجباری ماهی یکبار بفرستن پیش شون و گواهی بدن بهشون که این ماه رفتن. من حاضرم هفته ای یکبار برم. گرونه لعنتی..گروووووووووووووون. برای یکی...
-
ارشدهای دوگانه
دوشنبه 14 شهریور 1401 18:32
پسربزرگه ارشد بالینی قبول شد، دانشگاه آشتیان. من که کلی ذوق کردم براش. منتظریم ببینیم استعداد درخشان کجا قبول میشه. ببینیم بالاخره میره یه شهر دیگه که کمی مستقل بشه و روی پای خودش بایسته یا همینجاها می مونه و باز پدرش تموم کارهاش رو می کنه و از الف تا یا نمیذاره کسی کاری انجام بده. ناگفته نذارم که اقای پدرش هم ارشد...
-
جنگل نروژی
دوشنبه 14 شهریور 1401 18:27
مرگ و خودآگاهی نسبت به آن در آثار موراکامی نقش پررنگی دارد. در رمان رئال جنگل نروژی نیز سایه ی محتوم آن روی سر همه هست. مرگ خودخواسته ی کیزوکی زندگی نائوکو و واتابه را تحت الشعاع قرار داده و انتخاب نائوکو اثری طولانی و عمیق روی زندگی جوانی تا میانسال واتابه دارد. مرگ در بیمارستان مشغول خیارخوردن با پیرمرد روی تخت است....
-
دکوراتیو
چهارشنبه 2 شهریور 1401 09:12
قدرتی خدا من در سِت کردن رنگها و لباسها ، در چیدمان لوازم خونه، در نظم و ترتیب دادن داخل کمد و کابینت بسیاربسیار بیاستعداد و کمهوشم. از هرچی در لحظه خوشم بیاد و دلمو ببره استفاده میکنم و همینکه هستن کافیه برام . که ممکنه ترکیب ناموزون و بیهویتی باشه. برای همین وقتی فرضا خونه رو چیدم، بک ده سالی طول میکشه که تغییر...
-
اسفار کاتبان
سهشنبه 1 شهریور 1401 09:17
بناست اقلیما ایوبی و سعیدبشیری، روی مساله ی قداست در بنیان جوامع پژوهشی مشترک انجام دهند. اقلیمای یهودی متعلق به جامعه ای متعصب است که خود را صاحب خون پاک می دانند و هرگونه تمزیج و اختلاط با خونهای دیگر را در زمره ی گناهان نابخشودنی قرار می دهند. سعید بشیری پسر مرد و زنی است که در برحه های مختلف زمان، به نقش کاتب و...
-
وایکینگ
یکشنبه 30 مرداد 1401 09:55
این یارو که گفته کمربند عفاف و اینها نکنه منظوری کمربند عفت در دوران وایکینگ هاست؟ حالا یا هنوز زوده برای علنی کردن این حکم. یا یه چیزی شنیده می خواد ببینه میشه عملیش کنه یا نه.
-
خورشیدیم
یکشنبه 30 مرداد 1401 09:54
انجمن داستان خورشید رو تحت نظارت اداره ی ارشاد شهر راه انداختم و تعدادی از هنرجوهای کارگاه داستانم همراهم هستن. نمیدونم چطوری پیش میره و تا کی برپا خواهد بود. اما حسم اینه که کار تراشیدم برای خودم و بهتر این بود که می نشستم توی خونه م و هلک هلک کنان قصه م رو می نوشتم تا اینکه نگران هزار چیز باشم و وقت عکس گرفتن برای...
-
فوش ( دیدین فحش رو فوش می نویسن؟)
یکشنبه 30 مرداد 1401 09:49
از عوارض جسمی کرونا رها شدیم و عوارض روانی و روحیش همچنان بر ما مسلطه. من و پسربزرگه دچار افسردگی ویرانگری شدیم که شخصا دلیل موجهی براش پیدا نمی کنم. در کنار اینکه دوره ی قبلی تجدید دارو از دکتر خواستم آسنترا رو با قرصی که عوارض کمتری داره عوض کنه، بخشی از این حس ناامیدی غالب رو متاثر از تعویض دارو و بخش اعظمش رو...
-
درخت خون
دوشنبه 24 مرداد 1401 14:55
نثردوره ی قاجار که پیش درآمد تجدد و رستاخیز ادبی است، از سویی متمایل به احیای زبان قدیم نثر است و از سویی ساده نویسی را تجربه می کند. منشآت قائم مقام فراهانی نمونه ی شایسته ی این دوره از تلاش برای حفظ سبک کهن نثر است که گرچه منشآت نیز آمیخته به زبان عصر خویش است. در روزگار ما نویسندگان زبانی را وارد ادبیات داستانی...
-
اعتراف باز
شنبه 22 مرداد 1401 18:43
خواندن ادبیات اعترافی لذت شرم آوری به خواننده می دهد. تو داری احوالات، افکار ، احساسات و تکه هایی از خاطرات کسی را می خوانی که هرچه شناخته شده تر باشد، عطش کنجکاوی و فضولی و سرک کشیدن دز زندگی دیگری را برایت لذت بخش تر می کند. و البته بسته به اینکه آن اعترافات همرنگ دنیا و نگاه تو به محیط باشد یا نه لذتت مضاعف می شود....
-
دنبالم نیا اسیرم میشی یعنی همین
دوشنبه 17 مرداد 1401 18:25
خب ظاهرا به این مرض من میگن لانگ کوید. کوید دنباله دار. خرداد، تیر، مرداد، سر هرماه دوهفته بیمار بودم.
-
گفتگو
دوشنبه 17 مرداد 1401 18:22
گفتگو با برنامه ی ایراندخت ، رادیو فرهنگ اینجا
-
سفری که کوتاه افتاد اما کرونای درازی داشت
شنبه 15 مرداد 1401 10:24
بار و بندیل رو بستم و سبدسبدجمع کردم که یک هفته سفر باشیم و خودمون بپزیم و گاهی غذای بیرون داشته باشیم و کیف دوعالم رو بنماییم. شب اول نرفتیم. رفتم که سبدها رو خالی کنم و بشینم سرجام. پایان نامه هنوز تایید ارسال نشده بود. استاد هنوز ایمیل و واتساپش رو چک نکرده بود که بدونیم دریافتش رو تایید می کنه یا باید دوباره از...
-
حکایت آن سفر که دراز بود و کوتاه افتاد
شنبه 15 مرداد 1401 10:04
گفتیم امتحانهای پسرها تموم بشه یه سفر ده روزه بریم و این سه سال خونه نشینی رو تلافی کنیم و با روحیه ای خوب و تازه شده برگردیم خونه. امتحانها تموم شد و دیدیم عه بچه بزرگه باید پایان نامه تحویل بده به استادش وگرنه اختتام لیسانسش روی هواست و اگه ارشد قبول بشه نمی تونه ثبت نام کنه. از ما اصرار و از او انکار که بچه بیا...
-
قرار ملاقات
شنبه 15 مرداد 1401 09:52
جهان داستانی هرتا مولر جامعه ای کمونیستی و سرکوب گر است. در این داستان نیز سخن از احضار شدنهای پیاپی و بازجویی های اعصاب خرد کن و زندگی تحت نظارت شدید سیستم حکومتی رومانی است. نمود چنین جامعه ای افرادی است که به یکدیگر بی اعتمادند و سعی در خبرچینی از هم برای حکومت اند. گاه گذاشتن یادداشت کاغذی کوچکی در جیب لباسهایی که...
-
یک سال
دوشنبه 3 مرداد 1401 09:52
امروز سالگرد ص هست و خر درونم هی جفتک زد و نشستم پستهای مرداد و شهریور پارسال رو خوندم و خونم به جوش اومد. باز خوبه اون پست انفجاری رو کلا حذف کردم و حتی توی چرکنویس ذخیره نیست. و خدا رو شکر که از این خاندان آدمکش دور بودم گرچه پیغام و پسغامهاشون میرسید. گفتم صبح بریم سر خاک. و خنده م گرفت که باید مثل دزدها طوری...
-
عاشقی به سبک ونگوگ
سهشنبه 28 تیر 1401 12:45
رمانی خوشخوان و خوش فرم در رابطه با تاریخ پیش از انقلاب و پیش تر از آن. جوانی بنام البرز عاشق نازلی دختر یکی از تیمسارهای ارتش شاهنشاهی است. این عشق مخالف یا معترضی ندارد اما شکل زندگی البرز و خانواده اش در خانه ی تیمسار و آمد و شد افراد به آن خانه جهان بینی البرز را تحت تاثیر قرار می دهد تا در پی اتفاقی به رازهای...
-
قفل کودک
چهارشنبه 22 تیر 1401 23:58
از دیروز صبح تا شب گوگل صیانت میشه . هیچ سایت داخلی حتی باز نمیشه. با فیلترشکن می تونی سرچ کنی. چندتا لینک بهت میده. اما وارد لینک ها نمیشه. قشنگ توی دیوونه خونه گیرافتادیم. شب که میشه صیانت تعطیله. می تونم وارد وبلاگم بشم. وارد سایتهایی که در طول روز کار اداری دارم بشم.اما وارد که میشم می بینم بعد از یک هفته هنوز صحت...
-
کتاب غزل سال
دوشنبه 20 تیر 1401 20:21
دومین مجموعه غزل خواهرکم مینا نامزد نهایی کتاب غزل سال شده. خیلی خیلی خیلی براش خوشحالم. هربار نام دیگری داری مینا سراوانی
-
دریاس و جسدها
شنبه 18 تیر 1401 19:54
بختیار علی تاریخ و سیاست را در بستر داستانهایی روایت می کند که گاه آمیخته به سوررئال است و گاه واقعیت به تلخی و تندی ماهوی خود در معرض دید خواننده قرار می گیرد. جنگهای داخلی و ستیز میان فرقه ها و دسته های خرد و کلان در اجتماعی نه چندان گسترده، مصائبی به همراه دارد که خرده روایتهای داستانهای نویسندگان را تامین می کند....
-
کجایی هستی؟
سهشنبه 14 تیر 1401 15:35
توی پارک خانومه اومد نشست کنارم.پرسید حامله ای؟ ترکی؟ شمالی یی؟ پس کجایی یی؟ گفتم سیستانی ام. گفت اه اه سیستان و بلوچستان؟ گفتم بله. گفت باورم نمیشه. پس چرا سفیدی؟ مطمئنی سیستان بلوچستانی هستی؟ گفتم بله. گفت من تا حالا هرچی سیستان بلوچستانی دیدم سیاه بودن مثل قیر. اینقدر هم بدم میاد ازشون که نگو. گفتم چرا؟ چون سیاهن...
-
روز یک طالع بین
سهشنبه 14 تیر 1401 15:28
این مجموعه حاصل گردآوری داستانهای بسیار کوتاه از نویسندگان نام آشنا و نیز کمتر شناخته شده ی سرتاسر جهان است. داستانهایی که علاوه بر کوتاه بودن در انتقال مفاهیم بشری نیز با هم تناسب دارند. ای مفاهیم شامل روابط طبقات بالادست و فرودست، اعتماد نابجا، طرد شدن طبقاتی، شرطبندی غیرعاقالانه، بی اعتمادی به محبت انسانی و .. می...
-
خِلاص
دوشنبه 6 تیر 1401 17:44
گفتن مقنعه و مانتوی فرم اداری. گفتم نه و خلاص.