پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

تخفیف

هر نوع نمایشگاه حضوری و مجازی و طرح تخفیف رو حرام اعلام می کنن و فحش و نفرین می کنن به هرکسی که از این تخفیفهای فصلی و سالانه استفاده کنه و کتابفروشی های کوچک رو حمایت نکنه و ازشون خرید نکنه. بعد یهو میان میگن ( دوست جونی ها مجوز ما هم رسید. از این به بعد از ما هم توی طرح تخفیف خرید کنین). هرچی هم تا حالا گفته بودن فراموش می کنن. بعبارتی دیگی که برای من نجوشه، سر سگ توش بجوشه.

بهترین کار همینه که هرجا دیدی با توان مالی و شرایط دوری و نزدیکی راهت به مراکز فروش، همخوانی داره خریدت رو انجام بدی و ناله نفرین های آدم های پولکی و دوزاری رو به هیچ بگیری .

ناشر، کتابفروش و هر صنف دیگه ای که همراه نمیشه با روزنه های کم سویی که طرح تخفیف توی روند کتابخوانی ایجاد می کنه و نه تنها تخفیف نمیده بلکه حکم میده خون اون ناشر و کتابفروش هایی که تخفیف میدن حلاله و مردم بیشعورن ( به همبن صراحت)که نمیان از من خرید کنن و میرن از تخفیفیه خرید می کنن، آیا موجود دلچسبی خواهد بود؟

به گوشم

کجایین؟ کاش بیایین دو کلام حرف بزنین

خون بر برف

خون بر برف

انتقام و قتل های سفارشی و درگیری های خونین دستمایه ی این کتاب است. اختلاف و رقابت میان دسته های تبهکاری در نروژ سبب می شود هر کدام برای تادیب دیگری قاتل و قاتلانی را اجیر کنند و در نهایت قاتل به دلیل زیاد دانستن در دام بیفتد و از صحنه ی روزگار محو شود.

ارتکاب به قتل خونسردانه و حق به جانب صورت می گیرد و سرعت روی دادن اتفاقات خونین خواننده را هشیار نگاه می دارد تا برای قتل بعدی آماده باشد.

مرور خاطرات گذشته و رفتار وحشیانه ی پدر، نقطه ی انفجار بروز جنایت است. در ادامه پس از سالها، عشق می توانست مرهمی برای زخم های بجامانده از کودکی شود که مکافات پس دادن برای عملی که به سفارش انجام شده بود، مانع از التیام و شکوفا شدن آن شد.

 

خون بر برف

یو نسبو

چترنگ


دانلود خون بر برف اثر یو نسبو - فیدیبو

مطرّد

امروزه اختلالات روانی جزء جدایی ناپذیر زندگی انسان معاصر است. اختلالاتی که گاه از فرط تکرار به امری عادی و روتین تبدیل شده و فرد مبتلا آن را مساله ای نرمال تلقی می کند.

موارد پنهان و ناآشنا بیشتر قابلیت انکار و اختفا دارد و تشخیص آن با متخصصی باتجربه در حیطه ی علوم روانشناسی است.

در مجموعه داستان مطرّد پنج اختلال روانی دستمایه ی داستانها شده و نویسنده با قلمی آزموده سعی در روایت انسانهای دچار به این اختلالات دارد. در دو داستان دستیار خانم میم و مطرّد شاید به دلیل طولانی تر بودن محتوا و فرصت بیشتر، چالش های ذهنی و رفتاری افراد مبتلا روشن تر و جذابتر به تصویر کشیده شده. واگویه های ذهنی در سایر داستانها با شکست خط روایی، باورپذیری روان آشفته ی راوی را صحه می گذارد.

 

مطرّد

ستاره روشن

صدای معاصر



 خرید کتاب مجموعه داستان مطرد اثر ستاره روشن از نشر صدای معاصر - دیجی بوک شهر

شهزاد

بعد از اینهمه سال که از سریال شهرزاد گذشته و در زمان خودش سی دی هاش رو هفته به هفته خریدیم و انبار کردیم و ندیدیم، از حدود یکماه پیش نشستیم پای یکی از کانال های ماهواره و از قسمت اول نشستیم به نگاه کردنش. سی دی هامون هم توی کشوی زیری دارن چپ چپ نگاهمون می کنن و میگن ما به این صاف و صوفی و قشنگی چه مون بود که که الان دارین تصویر بی کیفیت و صدای با تاخیر ماهواره رو نگاه می کنین؟

ما هم خودمون رو زدیم به کری و هرشب راس ساعت یازده پرپر می زنیم که شهرزاد ببینیم.

بداخلاق

زندگی با مرد بداخلاق یا  زن بداخلاق روان و روح و جان آدم رو فرسوده می کنه. وقتی هربار که سوالی پرسیدی و چیزی خواستی با لحن تهاجمی و طلبکار و سرزنشگر روبرو بشی دیگه دلت نمی خواد کلامی رد و بدل کنی و گفتگویی شکل بدی. کم کم می خزی توی لاک خودت و با دنیای درون خودت سر و کله می زنی. کم کم دنیای درون خودت تنگ میشه و کوچک میشه و انگیزه ی نفس کشیدن رو از دست میدی.کم کم بیماری ها بهت هجوم میارن و کم کم توانت تحلیل میره و نمی تونی مبارزه کنی. نه اینکه نتونی ، ناخودآگاهت انگیزه ای برای جنگیدن نداره.

آدمیزادگرسنه و تشنه ی محبت و خوش خلقیه. وقتی لقمه ی محبت نبینه، گرسنگیش مزمن میشه و به سمت هر لقمه ی زهرآلودی دست دراز می کنه.تشنگیش طاقت فرسا میشه و هر آب گل آلودی رو می نوشه.

 کی و کجا آغوش پر مهر و لقمه ی محبت ازمون دریغ شده که تبدیل منون کرده یه بداخلاق های بدعنق؟ کی می تونه مدعی باشه تمام زندگیش سیراب بوده  از مهربانی و مهر؟ آدم شدم و آدم موندن رو باید یاد بگیریم. به سختی یاد بگیریم. وگرنه اگه بداخلاقی هامون درمان نداره، بریم یکی مثل خودمون بداخم و بدقهر و از همه طلبکار پیدا کنیم و تا صبح قیامت باهاش یکی به دو کنیم.و دست برداریم از سر آدمهایی که با سختی و مکافات و رنج سعی می کنن بهتر از نسخه ی تربیت شده شون باشن و دنیا رو جای بهتری کنن.

داستان اضطراب من

بخش های آغازین کتاب رونوشتی از جمعیت غالب مردان عالم است. مردانی که توجهی به احساسات و تغییرات و خواسته های همسران خود ندارند و در دنیای ساکت و خاموش و بی صدای خود به سر می برند و مثل یک ربات برنامه ریزی شده مسئولیتهای خانوادگی را انجام می دهند.

لئا ابتلا به سرطان سینه را نتیجه ی رنجهایی که از زندگی با چنین مردی به او تحمیل شده می داند و در جلسات شیمی درمانی با پسری بسیار جوانتر از خود معاشرت می کند و از سرزندگی و شوخ بودن جوان ( در عین ابتلا به سرطان) لذت می برد.

شاید رها بودن ذهن لئا از مسایل مربوط به شالوم در دوران چندماهه ی آشنایی  با لوکا قدرت مبارزه به سرطان را به او داده که پس از گذراندن دوران درمان همچنان می نویسد و قصه تعریف می کند.بعید نیست که لوکا بهانه ای است برای چنگ زدن لئا به زندگی ای که سرد و بی هیجان شده ، نه اینکه تنها دلیلش باشد. با توجه به عاقبت رابطه چنین به نظر می رسد که لئا چنان سرشار از انگیزه  و جسارت برای ادامه دادن زندگی است که در صورت آشنا نشدن با لوکا نیز می توانست بهانه ی دیگری پیدا کند، شالوم را طور دیگری ببیند و از تمام رنجهایی که وضعیت بغرنج اول کتاب را درست کرده دربگذرد و به زندگی ادامه بدهد.

داستان اضطراب من

داریا بینیاردی

ققنوس


گروه انتشاراتی ققنوس | داستان اضطراب من

فراموشی

به راحتی یادم میره چی خوندم و کی خوندم و ناگهان چند هفته بعد جایی نامربوط یادم می افته که ای وای من فلان کتاب رو خوندم و مطلبی ازش ننوشتم.

خوابهام یادم نمی مونه. کارهایی که باید انجام بدم رو اگه یادداشت نکنم، مطلقا به یاد نمیارم.

یکنفر گفت بیهوشی چندساعته ی جراحی این وضعیت رو تقویت می کنه.

قرار بود اسفند که دوره ی تجدید داروهام بود به دکتر در این مورد بگم که اونم یادم رفت.

شوق و ذوق و عشق نوشتن ادامه ی قصه رو هم که جدی جدی فراموش کردم که چه شکل و ماهیتی داشت.



سوال:

پس چرا تو از یادم نمیری؟ پس چرا تو هرجا که میرم باهام میای؟پس چرا تو رو فراموش نمی کنم؟

عید شما مبارک

سلام دوستان

سال نو مبارک

تنبلی کردم و اینجا چیزی ننوشتم توی این چند هفته.

انشالله این سال، سال خوب و پربرکتی بشه برای همه ( خودم خنده م میگیره از این حرفهای بیخودی).

تعطیلات رو نشستیم توی خونه و دوسه بار پارکهای  تهران رو گشتیم.

کتاب هم انگار که عزراییلم باشه، چند خط بیشتر نتونستم بخونم.

وجدان زنو

زنو تاجر ایتالیایی که تا دهه ی پنجاه زندگی اش همچنان به دنبال تایید بدجنسی یا خوش جنسی خویش است در دوره های مختلف زندگی هرکجا عملی خلاف وجدان مرتکب می شود خود را توجیه می کند و می خواهد آن نمایه ی خوش جنسی را  ازخویش به نمایش بگذارد.

درگیربودن زنو با وجدانی که به راحتی خیانت و هوسرانی و تقلب در تجارت و دوستی را سرپوش می گذارد و همچنان اصرار دارد اعمالش از روی بدطینتی نبوده، رگه هایی از طنز سیاه به داستان زنو می بخشد.

اعتیاد شدید زنو به سیگار و زنها بهانه ای است برای حلاجی شخصیت روانی او مقابل یک روانکاو. زنو حسود، خودپرست، بوالهوس و دچار وسواس ذهنی نسبت به سلامتی خود است. گاه می پنداری مرد احمقی است که از حقیقت اعمال خودش بی خبر است اما او خوب می داند که خیانت چیست و به تکرار انجامش می دهد. در واقع زنو ضدقهرمانی است که داستان را منحصر به زندگی و خلقیات خود کرده و خواننده در عین آگاهی به رذالتهای او، نمی تواند دست از خواندن ادامه ی روایتش بکشد.

وجدان زنو

ایتالو اوسووو

نشر بان

 

مشخصات، قیمت و خرید کتاب وجدان زنو اثر ایتالو اسووو نشر بان | دیجی‌کالا