-
اهل روزگار
دوشنبه 22 آبان 1396 00:40
از چرندیاتی که به نام دین و مذهب یه خورد آدم داده اند حرف می زد. از مسخره بودن نذر و این چیزها . از بی فایده بودن هرچیزی که رنگ و بوی اعتقاد دارد . رسید به اینجا که : اصلا ببین، یه جمله رو همین امروز خوندم: مقصدی در کار نیست. همه ش مسیره. و تفسیر کرد که: معلومه که همه چیز الکیه .یک عمر دروغکی گفتن بهشت و جهنم. کو؟ کی...
-
آدم های امروز
دوشنبه 22 آبان 1396 00:32
1 آنقدر ازدحام بود که اول متوجهش نشدم . فضای خالی را دیدم و رفتم جلو. زن نشسته بود پایین اولین صندلی ای که در جهت مخالف راننده ی اتوبوس بود. سینه انداخته بود توی دهان نوزاد شیرخواره اش و دختر کوچولوی سه چهارساله ای هم بالای سرش، لبخند می زد و از شیرخوردن برادرکوچکش کیف می کرد. دخترک را فرستادم کنار مادرش و طوری...
-
دخترها در جنگ
پنجشنبه 18 آبان 1396 00:46
#عکس بالا را سال قبل دیده بودم. قبل از اینکه در موردش بخوانم ، زیبایی اصیل دخترک توجهم را جلب کرد. نگاه پر رمز و راز چشم های غمگین این عکس، چیزی نبود که ترا درگیر نکند. زیر عکس نوشته بودند دختر سیزده ساله ی کلمبیایی در آوار و خرابی های بعد از #آتش_فشان،در آب و سیمان گیر افتاده و پس از سه روز جان باخته. اندوه تلخ حاصل...
-
سرگذشت ندیمه
چهارشنبه 10 آبان 1396 00:49
خبری از دنیای عادی و معمولی نیست.در شهری از ایالت ماساچوست امریکا جمعیت قابل توجهی از زنان به علت استفاده ی مفرط انسانهای جهان از آلاینده های زیست محیطی، به نازایی فراگیری دچار شده اند . برای ازدیاد نسل انسانهای برتر که شامل فرماندهان و مدیران رده بالای کشوری اند، زنانی که یک به نظر سالم می آیند یا بار تجربه ی فرزند...
-
پر از گل
سهشنبه 9 آبان 1396 15:17
چسبانده امش به جانم. دل ندارم از خودم دورش کنم.مال خودم است. خود خودم. گرچه تقدیرش رفتن و دور شدن از دست و بال من است. خوشحالم که بالیده. که قد کشیده . که پر و بال گرفته . که هرچه داشته ام در دامانش ریخته ام.
-
بچه زرنگ
دوشنبه 8 آبان 1396 23:50
پسرک هفت هشت جلد کتاب از برادرجانش گرفت که ببره به کتابخانه ی مهربانی مدرسه ش هدیه کنه. بعد از آزمون علمی، از خانوم شون اجازه گرفت که بره کتابخونه. خانوم شون گفت: -لازم نکرده ببری کتابخونه ی مدرسه. بیار بذار توی کتابخونه ی کلاس! و پسرک که برای گرفتن کارت جایزه از مربی پرورشی مدرسه نقشه کشیده بود، شکست سنگینی خورد....
-
دوباره یاس فلسفی جمعه گانی !
جمعه 5 آبان 1396 21:57
دارم فکر می کنم چه شد که فکر کردم به امان خدا ول کردن آدمهایی که آزارت داده اند و به یک نحوی یک شکستگی عمیق توی روحت ایجاد کرده اند و جراحت خونریزی برایت ساخته اند، بهترین و درست ترین کار است. چه شد که فکر کردم اگر توی روی کسی بایستی و از او بخواهی دلیل دشمنی و زشت کاری اش را توضیح بدهد، نشانه ی حماقت است. اگر پی حرفی...
-
معرفی و نقد " پرتقال خونی" در تک سایت
یکشنبه 30 مهر 1396 10:23
در این قسمت از نقد و بررسی رمان ، رمان پرتقال خونی نوشته پروانه سراوانی در سال ۱۳۹۴ در نشر آموت رو جهت معرفی و نقد انتخاب کردیم. نازلی دلال اجناس دست دوم ثروتمندان است. او با داشتن همسری منفعل و بیاراده تصمیم به اداره کردن خانوادهاش گرفته و با توجه به مخالفتهای افراطی پدرشوهری سلطه جو، یک بوتیک لباس را نیز اداره...
-
بیلبیلکش ...آوخ! بیلبیلکش !!!
یکشنبه 30 مهر 1396 10:10
از بیلبیلک موس، نازک نارنجی تر هم داریم؟ چرا زرت این ابزار فی الفور قمصور می شود؟ نگذاشت شادی مان از داشتن بیلبیلک سالم، به دوماه بکشد. این هم شد تکنولوژی آیا؟ هم اینک برای التیام این درد، به سقاخانه ی عباس قادری پناه برده ام!!! بخدا رفته بودم سقاخونه دعا کنم!!!
-
تلویزیون بیشتر وقت ها خاموش است ، برای ندیده شدن !
پنجشنبه 27 مهر 1396 23:04
گیجم از رفتار آدمها. آنهایی که سفت و سخت پابند ظواهر مذهب اند، سفره های نذری و شب های احیا و افطاری های هیئتی را هرساله و باشکوه برگزار می کنند ، برای تمام مناسبت های مذهبی، حرفی برای گفتن ، آیه و حدیثی ،تبریکی و تسلیتی در آستین دارند ، عکس پروفایل شان، همیشه، کربلا و کعبه و جانم فدای حسین و ... است ، به شدت منتقد...
-
پاییز جان...چه هنرها داری تو
شنبه 22 مهر 1396 14:24
کتاب خوندنم نمیاد جرات نوشتن هم ندارم زیرا در چند پست قبل تر پنبه ی آدم ناجنسه را زده ام!! بافتنی هم که ممنوعه از ظهر به بعد هم در حد مرگ خوابم میاد اینم شد زندگی؟؟ آخرین ورژن آرزوهای مشترک همسرانه هم ایجاد یک گلخونه در شمال هست!! این پسره هم تا توی یک سوال گیر می کنه میگه: مامان این سوال تیزهوشانیه. بیا با هم حل...
-
آلیسوم زیبای من
پنجشنبه 20 مهر 1396 22:33
از گل های پارک عکس می گیرم. بعد با بدوی ترین کلمات موجود، گوگل می کنم تا بالاخره به اسم گل برسم. مثلا برای پیدا کردن این دلبر جانان ، نوشتم گل بنفش ریز. کلی عکس آمد. از پارچه های چیت و پوپلن گلدار تا گل های مختلف. بالاخره عکسش آمد و آدرس پیدا کردم و اسمش را دیدم. بعد گشتم دنبال روش تکثیر و نگهداری اش. قول می دهم که...
-
میون دو تا دلبر....
پنجشنبه 20 مهر 1396 15:54
سال قبل پسرجان گفت چشمم خوب نمی بیند.عینک لازم دارم . با پدرش رفتند چشم پزشکی و دکتر گفت ابدا مشکلی ندارد و بیشتر بهانه گیری به نظر می آید. تقی به توقی می خورد و پسرجان حرف از دید خوب و بدش می زد آقای پدرش می گفت: شنیدی که دکتر چی گفت! بهونه نگیر! قرار شد پیش یک چشم پزشک دیگر هم ببریمش که حرف قبلی را تایید کند اما هی...
-
مهربانی ات چه رنگی است ، دختر ؟ !!
چهارشنبه 19 مهر 1396 22:42
از خوشبختی های ناگهانی، پیدا شدن کسی ست در زندگی ات ، که بی دریغ و بی حساب، مهربانی و مهر به تو هدیه کند .تو می مانی که این هدیه ی بی نظیر، پاداش کدام کار خوب و کدام وجه ی قشنگت پیش خداست . بعضی آدم ها ، آمده اند که سیاهی تنگ دلی ها و نیش ها و نیشترها را روی دلت مرهم بگذارند تا تو فراموش کنی که عمری را پای حماقت و...
-
ای ندانم چه خدایی موهوم
چهارشنبه 19 مهر 1396 00:14
یک عکس از سازه ی عظیم سیمانی که زیر دریای ژاپن پیدا شده، دیدم. گیرم که عکس ساختگی باشد. نه اصلا عکس واقعی ست، و مطلب ذیلش بی ربط و چرند است،یا حتی مال یکی از فیلم های گودزیلا در جستجوی ماترا و غیره باشد، اما فکرم را مشغول کرده. اگر پیش از دنیای ما، جهانی هوشمند و پیشرفته وجود داشته ، چه؟ اگر تمدنی کهن، با الگوهای...
-
فتوشاپ کار
سهشنبه 18 مهر 1396 16:59
هی میگه عکس قدی بده. عکس قدی بده. بالاخره امروز چندتا عکس خانوادگی و گروهی و تکی از خودم و بچه ها و آقای همسر فرستادم. از مانتو تعریف کرد . پرسید حاضریه؟ گفتم نه پارسال دوختم. پرسید جیباش بافتنیه؟ گفتم جیب نیست. نماست. گفت عکس قدی بده. گشتم عکسی پیدا کردم که مانتو و کارهای دستی روش بیشتر دیده بشه. چند لحظه بعد عکسی...
-
نیمه کاره
دوشنبه 17 مهر 1396 00:00
بعضی چیزها و کسان را که دور می اندازی، انگار بار سنگینی از روی دوشت برداشته شده. آنقدر سبکی که هی خودت را سرزنش می کنی چرا زودتر اینکار را نکرده ای. بعضی چیزها و کسان اما ، گرچه دور انداخته شوند، گرچه خودشان رفته باشند، گرچه به هر دلیلی نباشند، با چنگ و دندان سزاوار حفظ کردن هستند. سزاوار اینند که در خاطر نگه شان...
-
نازنین مریم / صبحانه ی دونفره
چهارشنبه 12 مهر 1396 21:20
از مهربانی های بی دریغ نازنین مریم
-
مارون
سهشنبه 11 مهر 1396 14:56
گودال بزرگ و دهشتناکی جلوی خانه ی زلیخا دهان باز کرده. معلوم نیست از کِی و چطور. گودالی که از فرط عمق ، ته ندارد و هیچ چشمی قادر به دیدن انتهای آن نیست. در عین حال انگار گودال چشم دارد و با چشم بزرگش به آدم زل می زند. مردم مارون گاو و خر و مال های سقط شده شان را درون گودال می اندازند . آقا کور و مشتری هاش ،شیشه های...
-
گل کاغذی
دوشنبه 3 مهر 1396 11:02
می دانستم اول وقت که بروی امکان پذیرشت هست. منشی روی ترش کرد و گفت : دوشنبه ی هفته ی بعد! اخلاق گند منشی را بارها با خودم و دیگران دیده بودم. اما جای امیدواری را باز گذاشتم که شاید راه بدهد و بگذارد ویزیت شوم . وقت رفتن گاری گلفروش را در خیابان دیده بودم. یک دلبر خوش آب و رنگ روی گاری عشوه می فروخت . قیمت پرسیده بودم...
-
چه چیز خوبی
دوشنبه 3 مهر 1396 00:03
کتابه اونقدر محشره که نمی خوام بخونمش و تموم بشه. چند صفحه می خونم و می بندم و می ذارم دور از دسترس که چشمم بهش نیفته و هروقت اتفاقی دیدمش بخونم. خدا کنه تا آخر همینطوری دیوانه کننده باشه. عاشق خانم نویسنده و سبک و موضوعاتشم. اما این از همون چند سطر اول روانم رو ویران کرد.
-
سگ های صبح
یکشنبه 2 مهر 1396 23:59
صبح زود، صبحی که با توجه به عقب جلو کشیدن ساعت، خیلی هم زود نبود، سه سگ همراه مان شدند . دوتا شان غرق در غریزه، وسط خیابان بیدار صبحگاه ، هی آمدند و هی ایستادند و هی آمدند. سگ سوم حالتش طوری بود که انگار به آن دوتا شنگول بی حیا می گفت: منم بازی...منم بازی.اما بازی اش نمی دادند نامردها. تا کجاها دنبال مان آمدند . گاهی...
-
اسم شوهر من تهران است
شنبه 1 مهر 1396 09:56
مجموعه داستان اسم شوهر من تهران است ، مجموعه ای زن محور است . به جز قصه ی ( کوچه فوتبال) که روایتی از اشتیاق یک شهید برای فوتبال کردن در کوچه ی کودکی هایش است، سایر داستان ها تماما زنانه و پر از حس و روح زنانگی است. حتی اگر راوی قصه مرد باشد (قصه ی عیسی کجایی). آشفتگی و خوددرگیری های زنانه ، کلیت داستان ها را در بر...
-
پریسا آمد
جمعه 31 شهریور 1396 22:07
خانوم زبان سوم راهنمایی خیلی ازش تعریف می کرد. می گفت عالی جواب دادی. عالی ترجمه کردی. عالی نوشتی. در حالی که من و بقیه متوجه فرق جوابهای اون و خودمون به سوال های امتحان نمی شدیم .انگار کاملا مثل ما جواب داده بود. من برگشتم گنبد. اون موند اهواز. چندسالی بخاطر شغل پدرش ساکن دبی شدن . از فیلیپینی ها و عرب ها و پاکستانی...
-
لاله عباسی
جمعه 31 شهریور 1396 13:55
عطف به پست لاله عباسی باید عرض کنم که باغچه مون لاله عباسی داره . به چه بزرگی. به چه دلبری!!!
-
مورگول
جمعه 31 شهریور 1396 13:45
سیستم مدرسه ی پسرک هوشمنده . از اولین سال به هر دانش آموز یک شناسه ی کاربری و یک صفحه مجازی دادند و اخبار مربوط به هر بچه رو در بخش های مجزا درج می کنند . نمرات، وضعیت انضباطی، وضعیت شهریه، نمرات ماهانه، نمرات مستمر ، برنامه ی هفتگی و ... هفته ی قبل کتابهاش رو گرفتیم از مدرسه. یک برگه هم داده بودند که توش درمورد ورود...
-
سِر
سهشنبه 28 شهریور 1396 18:55
اخبار ایران و دنیا توجهم را جلب نمی کند. بیست و سی می تواند همچنان با دروغهای شاخدارش بتازد .اخبار کشتار و تجاوز و گرانی و اختلاس و مردم فریبی و عوام زدگی ، مثل رد شدن پشه ای از کنار گوشم ، وز وزی می کند و تمام! انگار بی حس و لمس شده ام . لباسهای شسته شده، روی هم کوت شده اند و ظرفهای شسته شده روی هم طبقه طبقه بالا...
-
شکایتی نیست
سهشنبه 28 شهریور 1396 18:41
خراب رفتم ، ویران برگشتم. رفتم که در سکوت شبانه ی سرزمینی سبز، گم شوم. که سیاهی شب تمام اندوهم را در خودش حل کند و با دمیدن سپیده دم ، فراموش کنم آنچه از سرم گذشته، آنچه در حال گذران است . جرات ندارم عکسها را باز کنم. جرات ندارم از حال و احوال موی پریشانش سوال کنم. چقدر پیله می کردیم که کوتاه کند آن گیس بلند و رنگی را...
-
متفاوت
چهارشنبه 15 شهریور 1396 14:17
چندسال قبل که سر و کارم به آن اتاق افتاده بود، خانمی که دکتر بیهوشی صدایش می کردند و منشی محترمی که کار دستیاری دکتر را نیز انجام می داد به من توصیه کردند آیة الکرسی بخوانم. از پخش صوتی که گوشه ی اتاق بود نیز، سوره ی یاسین پخش می شد . به خانم منشی گفتم: -دارین پیش پیش حلوای منو می پزین که . یاسین گذاشتین بالای سرم!...
-
خونه ی مادربزرگه
سهشنبه 14 شهریور 1396 21:30
بچه ها مشغول بازی و سر و صدا هستند . نمی فهمند که شادی پر صداشان باعث آزار است . بازی می کنند. دعوا می کنند. قهر می کنند. دوباره آشتی می کنند . با هم نقشه می کشند که دخترها را بازی ندهندو نقشه می کشند که با هم باشند و آن یکی پسرخاله را توی بازی راه ندهند .نقشه می کشند که ... هی دعوا... هی قهر ... هی اشتی... هی بازی......