-
بازجویی از صدام
پنجشنبه 17 خرداد 1397 13:22
صدام قصاب بغداد و یکی از دیکتاتورهای قرن حاضر است. مثل تمام دیکتاتورهای جهان، متوهم و اسیر دنیای درون خویش است. او ادعای علاقه و دوستی نسبت به تمام جهان، از جمله سران حکومت ایران، بالاخص امام خمینی،( مرد باخدا)، شیعیان شورشی عراق، دودمان مقتدا صدر و کردهای جدایی طلب ، دارد. دستور بمباران شیمیایی حلبچه کار او نیست....
-
آداب بی قراری
پنجشنبه 17 خرداد 1397 13:18
مهندس کامران خسروی ،انسان سردرگم و به پوچی رسیده ی معاصر، از هیچ کدام از مظاهر زندگی راضی نیست. هیچ یک از لذت های روحی و جسمی، سرخوش اش نمی کند. لوندی های همسرش را ندیده می گیرد، به راحتی به هر در بازی می رسد، خیانت می کند . آدم می کشد، دروغ پشت دروغ، اما باز هم فرو رفته در لجنی که راه فراری از آن نیست. فرار ، راهی...
-
سلفی
دوشنبه 14 خرداد 1397 00:00
میرن بیمارستان، ملاقات بیمار. بعد اون گوشی لعنتی رو درمیارن و فرت فرت با بیماری که خواب هست و صورتش از درد مچاله شده و خوابش برده، عکس میگیرن. بعد هم عکسها رو مثل سند افتخار می فرستن برای کانالهای طایفه ای و قوم و قبیله ای . باشه، جناب! تو بشردوست! تو باعاطفه ی غلیظ فامیلی! تو اصلا سرورو من! شعورت دقیقا کجاته که عکس...
-
به درک
دوشنبه 7 خرداد 1397 00:49
روش جدیدم نسبت به وقایع و پدیده ها و حدسیات و گمان های این روزها یک عبارت دو کلمه ای است. روش ماهی است .خوب جواب می دهد. گرانی؟ جنگ؟ قحطی؟ فحشا؟ ویرانی؟ برادرکشی؟ پدرکشی؟مادرکشی؟خواهرکشی؟ فیلترینگ؟ آزادینگِ فیلترینگ؟ سانسورینگ؟زندانینگ؟ شکنجه اینگ؟ کوفتینگ؟.. در روش جدیدم به همه چیز می گویم: -به درک! . . گاهی وقتها هم...
-
لادن
پنجشنبه 3 خرداد 1397 23:01
شما این گلم رو دیده بودین؟ اسمش لادن خانومه. خودم کاشتمش. زمستون بذرش رو خریدم و وسطهای اسفند کاشتم. جوونه زد و بعد از دوماه و نیم گل داد. تعداد بذرها زیاد بود. همه سبز شدن، اما فقط سه تا باقی مونده. از دیروز یک گل قرمز هم باز کرده. رنگش واریته ای از زرد و نارنجی و قرمزه . آشنا بشین با هم. بچه ها ، لادن... لادن، بچه...
-
سگ
پنجشنبه 3 خرداد 1397 22:52
صدای ناله ی سگ را نشنیده بودم تا آن روز . باورم نمی شد این ناله که اینقدر شبیه ناله ی انسان است، مال سگ باشد. چقدر شبیه بود. چقدر درد داشت. چقدر درد کشیدن را می شد از اوج گرفتن ناله اش حس کرد. گریه ام گرفت . پسرجان، با خشم و عصبانیت به ماشینی که سگ را زیر گرفت؛ بد و بیراه می گفت. نفسم بالا نیامد که بگویم: درست حرف بزن...
-
یکی یکی دیوانه شدیم یا دستجمعی ؟
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 01:24
یکی شان بس که حرص می خورد از دزدهای بیت المال و حرام خوارهای خودی که می خورند و می برند و به کسی رحم ندارند، نگران مان کرده. یکی دیگرشان بس که دفاع می کند از کشتارهای احمقانه در خانه ی همسایه، با عناوین فریبنده ، نگران مان می کند . آن یکی بس که غصه ی خواهرش را می خورد که مسافری در بلاد کفر دارد و بالا رفتن نرخ دلار ،...
-
طرز تهیه ی تنهایی در آشپزخانه ی عشق
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 01:08
با تصور داستان بودن این کتاب ، سراغش رفتم و متوجه شدم که مجموعه داستان است . دنیای معاصر، انسان های معاصر، دغدغه های انسان در دنیای معاصر، تعریف کلی این کتاب است . قصه های این مجموعه در مورد انسانهایی که خیانت دیده اند و در چرایی این شکست دست و پا می زنند و بعد از مدتهای طولانی نمی توانند از زیر آوارش بیرون بیایند....
-
مقدمتان گلباران شیرجان
جمعه 28 اردیبهشت 1397 14:18
از شیرمعطل مانده ی ظرفشویی حرف زده بودم. عرض کنم که دیروز وصل شد و جماعت مشتاقان و عشاق را از تماشای اندام تراشیده و براق خود، سیراب نمود. از دیروز تا همین الان که آستین های خیس پسرک را نگاه میکنم، کلی داوطلب برای شستن ظرف و ظروف پیدا شده . -مامان دستهات درد می کنه... من ظرف ها رو می شورم. -مامان ... این دفعه نوبت...
-
آن مادران، این دختران
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397 23:52
آخرین کار بلقیس سلیمانی تلاش دارد که جام بهترین رمان او را از ( مارون ) گرفته و مال خود کند. کتابهای اخیر سلیمانی آثار تابناکی در ادبیات زنان معاصر ایران به شمار می رود . ساختار قصه به گونه ای است که در عین سادگی روایت و زاویه ی دید، قوت اکت داستانی ، افول نمی کند و خواننده را خط به خط، تشنه ی ادامه ی داستان نگاه می...
-
کمی فراغت
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397 23:11
دو تا عکسِ حال خوب کن ، تماشا کنیم که بعدش کتاب معرفی کنم
-
بگذارید زن ها آواز بخوانند
دوشنبه 24 اردیبهشت 1397 16:19
کتاب خواهرک هم در نمایشگاه امسال رونمایی شد. مجموعه غزل بگذارید زن ها آواز بخوانند مینا سراوانی نشر شانی
-
دیدار با نویسنده در نمایشگاه
دوشنبه 24 اردیبهشت 1397 16:13
اینم دیدار با نویسنده که ناکام از دنیا نرم.... من و خواهر جانم مینا
-
صبحانه جان :)
دوشنبه 24 اردیبهشت 1397 16:01
در جلسه ی نقد یک نمایشنامه ، از سواد و آگاهی و قدرت مدیریت سیروس همتی ، شگفت زده شدم. ایشون به عنوان منتقد دعوت شده بودن. به معنای واقعی شگفت زده .آنقدر خوب و عالی جلسه ی نقد رو در دست گرفت و حاضران در جلسه رو به مشارکت گرفت و با گفتگوی دوطرفه، کتاب را بررسی کرد که لذت بردم . ناگفته نذارم که برای صبحانه ی دونفره هم...
-
خرید نمایشگاه :)
دوشنبه 24 اردیبهشت 1397 15:50
- چون در طول سال چندبار با تخفیف تابستانه و پاییزه و عیدانه ، کلی خودمو تحویل گرفتم و کیف کردم و کلی کتاب خریدم ، خریدهای نمایشگاه امسال خیلی کم و مختصر بود . خیلی هم عالی ... - ( فرانکشتاین در بغداد ) و ( درگاه گچین ) ترجمه ی ( اِمِل نبهانی ) یکی از دوستان دوران دبیرستانم از اهواز هستند. که از عربی به فارسی برگردانده...
-
خدا مادرزیبایت را بیامرزد
دوشنبه 24 اردیبهشت 1397 15:33
اسم زیبا و جذاب کتاب باعث شده که بارها دنبالش بگردم و به در بسته بخورم. یا کتاب تمام شده بود یا قرار بود به همین زودی بیاوردندش. مجموعه ای است از داستانهای ساده و روان ، که عموما از زبان پسری در دوران کودکی یا نوجوانی روایت می شوند. نگاه این پسربچه به آدمها و وقایع اطراف، شخصیت های کتاب را به خواننده می شناساند . پسرک...
-
خدایت سلامت نگاه دارد
یکشنبه 16 اردیبهشت 1397 11:03
می آید طرفم و با نگرانی می پرسد: -مامان... کسی مرده؟ مامان کسی حالش بد شده؟ مامان اتفاق بدی افتاده؟ سر تکان می دهم که: نه می گوید: -پس اشک شوقه؟ سر تکان می دهم که: بله. دستمال کاغذی می آورد برایم و بغلم می کند و پشت سر هم سوال می کند : -چی می گفت؟ کی بود؟ چرا همه فکر می کنن من دخترتم؟ مگه صدای من دخترونه ست؟ چرا منو...
-
دیدار با نویسنده
یکشنبه 16 اردیبهشت 1397 09:12
-
راهنمای مردن با گیاهان دارویی
یکشنبه 16 اردیبهشت 1397 01:30
چیزی از خواندن کتاب نمی گذرد که از این دختر نابینا می ترسی. ترسی عمیق و هشداردهنده . منتظری تا آن کار نکردنی را بکند و ترا مبهوت و متعجب برجای بگذارد . گرچه در میانه ی راه از کارکردنی اش حرف زده و تو چیزهایی دستگیرت شده، اما همچنان ترسان و نگران ، می خوانی و پیش می روی تا بدانی و ببینی. گل یا برگ عاقرقرحا توی چشمش...
-
پرفروش روز دوم و سوم
جمعه 14 اردیبهشت 1397 01:56
پرفروشترین کتابهای نشر آموت در دومین روز نمایشگاه کتاب تهران؛ ۱. #خاما / یوسف علیخانی ۲. #ما_تمامش_می_کنیم / کالین هوور / آرتمیس مسعودی ۳. #من_پیش_از_تو / جوجو مویز / مریم مفتاحی ۴. #پس_از_تو / جوجو مویز / مریم مفتاحی ۵. #الینور_آلیفنت_کاملا_خوب_است / گیل هانیمن / آرتمیس مسعودی ۶. #نحسی_ستاره_های_بخت_ما / جان گرین /...
-
مامان و باباش...
جمعه 14 اردیبهشت 1397 01:45
امروز بعد از مدتها ، بعد از ادا و اصول ها، بعد از حساب و کتاب ها، بعد از جمع و تفریق ها، بعد از انتخاب و رد همنشین ها ، بعد از ترافیکه، ترافیک نیست ها، با اپلیکیشن مسیریاب ، بعد از ... خلاصه، رفتیم که با مادر طبیعت دید و بازدیدی داشته باشیم و در آغوشش پناه بگیریم و از دیدن سنگ و کوه و لاله ی صحرا و شکوفه ی گیلاس گچسر...
-
حضرت اردیبهشت
چهارشنبه 12 اردیبهشت 1397 00:31
مهربانی های مریم
-
ملت عشق
شنبه 8 اردیبهشت 1397 18:32
الا در بوستون امریکا ، در مواجهه با بحران چهل سالگی ، در حین ویراستاری و تهیه ی گزارشی در مورد یک رمان عرفانی تاریخی مربوط به قرن هفتم ، نگاهی عمیق به زندگی مرتب و شیک و بی نقص خود می اندازد و با چالش های مهمی روبرو می شود. ناگهان شوهر خیانتکاری که هیچ وقت با اعتراض همسرش روبرو نشده، فرزندان پرتوقعی که همیشه میز...
-
این متن تقدیس معصومه نیست. او بهانه ی این حرفهاست
یکشنبه 2 اردیبهشت 1397 11:49
معصومه گفته بود خودم را از خبرهای بد دور نگه دارم .وقتی می بینم کاری از دستم بر نمی آید خودم را بی دلیل توی این تلخی ها غرق نکنم . خودم هم این را می دانستم اما لازم داشتم که کسی برایم تکرار یا تاییدش کند. مرده بودم از بس توی کانالهای افراطی و تفریطی، بد از بدتر دیده بودم و خوانده بودم و شنیده بودم . دور و برم پر از...
-
بوی بنفشه می دهد ، طره ی مشک سای تو
جمعه 31 فروردین 1397 23:27
شخصا در خودم از این شجاعت ها نمی بینم که روسری ام را سر چوب بزنم و اعتراضم را به پوشش اجباری زنانه ، علنی کنم. عمرا تا هزار سال دیگر هم بتوانم ترس های سرشتی ام کنار بزنم و بتوانم این کار را بکنم. بچه دارم. شوهر دارم. خانه و زندگی ام چه می شود؟ به علاقمندی ها و دلخوشی هایم پایبندم. همه ی این ها را بهانه می کنم و می...
-
یار دبستانی
جمعه 31 فروردین 1397 22:36
بابا کت قهوه ای زمان شاه اش را پشت و رو می کند. زنگار روی دکمه های برنجیِ ساختِ استکهلم را با نشان شیر و خورشید نشان می دهد . یادم می اید که شلوارهای دمپا گشاد این یونیفرم نظامی را خیلی سال قبل، من و خواهرهایم در نوجوانی می پوشیدیم و کلی کیف می کردیم . کت؛ اما توی کمد ماند. با اتیکت اسم و فامیلی بابا . تا آن شب که...
-
اسم گلش ، مریم است
یکشنبه 26 فروردین 1397 23:38
آشنا بودن با دختری که مثل گل ها عطر و طراوت و زیبایی دارد ، از هدیه های خوب خداست برای من . مریم را برای دومین بار دیدم و مهربانی نابش دلم را روشن کرد. خدا دل بزرگت را حفظ کند دختر...
-
دیدار در کوالالامپور
جمعه 24 فروردین 1397 15:14
دختر و پسر جوانی در آستانه ی زندگی جدید، تصمیم به مهاجرت از مجرای غیرقانونی و بدون اطلاع خانواده ها می گیرند. تصمیم آنها همزمان شده با سختگیری های دولت استرالیا برای پذیرش مهاجرین و غرق شدن پی در پی لنج های فرسوده ی اندونزی در آبهای استرالیا ، که مسافرات قاچاقی را به جزیره ی کریسمس ( کمپ مهاجران منتظر دریافت پناهندگی...
-
بهشت خدا
پنجشنبه 23 فروردین 1397 00:14
برگشتنی ، جایی بعد از کردکوی ، برای صبحونه نگهداشتیم. این عکسها حاصل چرخیدن زیر نم نم بارون و خیسی زمین پرعلف اطراف بود.
-
برای عوض شدن حال و هوا
پنجشنبه 23 فروردین 1397 00:07
برای زیبا شدن وبلاگ :