رمانی فلسفی با تکیه و تاکید بر مفاهیم روابط انسانی در تقابل با چگونگی کیفیت هستی. در این رمان چهار شخصیت از لحاظ عقاید و رفتار مورد بررسی قرار می گیرند. توما نقطه ی عطف سه شخصیت دیگر است. ترزا عشقی توام با حسادت را در سرتاسر زندگی تجربه می کند. سابینا با خیانت هیچ مشکلی ندارد زیرا به هیچ چیز احساس تعلق ندارد و آزادی روح و جسم را بیشتر از هرچیزی قبول دارد ، فرانز وفاداراست ، در دوره های مختلف به همسرش، به سابینا و به شاگرد عینکی اش . توما مدام در مظان اتهام خیانت است و از انجام آن ابایی ندارد. گویی بخشی از سرشت اوست.
بازه ی زمانی رمان مربوط به زمان حمله ی روس ها به چکسلواکی ست. توما بخاطر نوشتن یک مقاله ضد کمونیستی از طبابت محروم می شود و زندگی در یک روستا و کار با کامیون را در پیش می گیرد. خشم و اندوهی که مردم چک از سلطه ی روسها روی دوش خود حمل می کنند در نوع نگاه کوندرا به هستی نمایان است. گروهی متشکل از روزنامه نگار، پزشک، هنرپیشه و ... که برای تظاهرات علیه ظلم و ستم به کامبوج می روند به نوعی نماینده ی اعتراض به حضور روسها در جامعه ای ست که کسی آنها را نمی خواهد. کشته شدن فزانز در این تظاهرات، نیز بهایی ست که اعتراض به ظلم و سیطره ی نیروی قهار در پی خواهد داشت.
دنیای درون شخصیتهای داستان به قوت و قدرت روایت شده و خواننده با تمام وجود آنها را درک می کند. حتی کارنین سگ ترزا و توما شخصیتی ملموس و واقعی می شود و نحوه ی مرگ او ، خواننده را دچار اندوه می نماید.
عشق مفهومی انتزاعی ست و بین دو انسان ماهیتی معامله گرانه پیدا می کند در حالیکه که علاقه و عشق بین انسان و حیوان چنین نیست. انسان از حیوان مورد علاقه اش انتظارات و توقعی ندارد و او را همانطور که هست می پذیرد. به همین دلیل است که عشق انسانی افول می کند و به خیانت و جدایی منجر می شود.
بار هستی
میلان کوندرا
نشر قطره
بن مایه و تم داستانهای این مجموعه در یک کلمه خلاصه می شود: گرسنگی. گرچه که انقلاب صنعتی مائو و انقلاب فرهنگی پس از مرگ مائو در پلات داستانها عرض اندام می کند، اما همه حول همان یک محور که ذکر شد می چرخند.چینی ها در زمان جنگ با ژاپن، دچار فقر و فاقه اند و مثل برگ خزان کشته شده و روی زمین می ریزند.در زمان انقلاب صنعتی بعلت کمبود منابع غذایی دچار همه چیز خوری ( از پوست درختان گرفته تا جانوران و حشرات کوچک موجود در آب و لجن) اند و به علت گرسنگی نسبت به هم رحم ندارند و بزرگسالان رعایت حال و شکم کوچکترها را نمی کنند، در دوران انقلاب فرهنگی که تک فرزندی به صورت قانونی تصویب شده، به راحتی فرزندان دختر را به محض تولد توی دشت آفتابگردان، در دل خاک با سنگی روی سینه ، در دیگ آب جوش، یا هرجا که مطمئن باشند زنده نمی مانند رها می کنند و با راحتی خیال به زندگی ادامه می دهند. تجربه ی جنگ و انقلاب بی رحم صنعتی و کار در مزارع اشتراکی که شکاف طبقاتی بین فقیر و غنی را عمیق تر نموده، از آنها مردمانی ساخته که را راحتی یکدیگر را متهم کرده و می کشند.
مو یان صراحتا می گوید تنها چیزی که باعث شده نویسنده شود، گرسنگی ست. او به امید دست یافتن به غذاهای خوش طعم و متنوع نویسنده شده تا با پول فروش آثارش بتواند گرسنگی زجر آور دوران کودکی اش را التیام بخشد.
پایان بندی داستانها متفاوت و غیر قابل پیش بینی است اما آنچه داستانهای این مجموعه را خواندنی و جداب می کند، زبان روایت بی نقص مو یان است. زبانی ادبی ، آکنده از ریز بینی و دقت در جزییات و تصویری نویسی ماهرانه از صحنه و اتفاقات.
دست از این مسخره بازی ها بردار ، اوستا
مو یان
نشر چشمه
-اسم حقیقی نویسنده چیزی دیگری ست. مویان به زبان چینی یعنی ( حرف نزن).این اسم را مادر نویسنده در کودکی روی او گذاشته بود.
-جمعیت زیاد چین و مردم همه چیز خوارش همیشه برایم جالب بوده، در این کتاب به صورت غیر مستقیم به ریشه ی این پدیده ها پرداخته می شود.
-(طاقت زندگی و مرگم نیست) مو یان را نیز در برنامه ی کتابخوانی دارم. پیش بینی می کنم که دوستش خواهم داشت.
-امان از جنگ و پیامدهاش.
-امان از شرارت نوع بشر که در هر فرقه و قوم و ملتی، یک رنگ و یک شکل و یک معنی دارد.
مجموعه داستانی با نُه قصه ی در هم تنیده. آدمهای هر قصه وارد قصه ی بعدی می شوند تا برشی از زندگی شان را ببینیم و بخوانیم. گاه این آدمها آنقدر جاندار و زنده اند که تا داستانهای بعدی هنوز دنبال ردپایی از آنها در قصه ها هستی. ژولی و فاطی یکی از همان آدمهاهستند .
آدمهای این محله هرکدام قصه ای دارند در خور توجه، که گرچه به ظاهر روزمرگی می آید اما نوع روایت نویسنده این بُعد روتین زندگی را دیدنی و جذاب می کند.دغدغه های شاباجی خانومِ غسال خانه،پسر سی و نه ساله ی کافه گرد،شوهر فاطی که روز به روز لاغرتر می شود،شوهر پنجمی که وجود ندارد،آقا و خانم کاف خیال پرداز،زهره که باید با مانتو بخوابد،زنی که قبل از خانم بایسته خانم خانه بوده و خبرنگاری که چاقو باید توی دنده هایش فرو برود، هرکدام با ماجرایی رئال روایت می شوند و افکار و منویات درونی انسانی – که ممکن است افکار هریک از ما آدمها باشد- در متن قصه آشکار می کنند. آدمها با صدای سرشان حرف می زنند و خود و محیط را می شناسانند.
کشتن به سبک خانگی
افسانه احمدی
نشرنیماژ
-کتاب را خرد خرد بین وقت های دندانپزشکی خواندم و لذت بردم.
-قصه ها خوشخوان و روان اند و شخصیتها خواننده را سرگردان نمی کنند.
-کتاب نامزد جایزه ی احمد محمود شده.
داستان در انگلستان قرن پنجم می گذرد.متعلق به زمانی ست که مردم به غول ها و اژدها و پری ها معتقدند و زندگی روزمره شان بسته به تکان و حرکات و رفتارهای این موجودات بالا و پایین می شود.
اژدهایی ماده بخار گرم نفسش را روی سر قوم ساکسون و بریتون دمیده و آنها را به فراموشی دچار کرده.طوری که هیچ چیزی از گذشته به یاد نمی آورند. و این فراموشی ماهیتی دوگانه دارد. عشاقی که دل و روحشان لبالب از مهر ورزی و عاشقانگی ست می ترسند مبادا خاطراتی را به یاد بیاورند که رد و نشانی از اختلاف ها و جدل و نزاع ما بین شان داشته باشد و ترجیح می دهند که همین طور فراموشکار بمانند و از طرفی گروهی می خواهند همه چیز را به یاد بیاورند تا بدانند منشا و مبدا جنگ و نفرت میان اقوام زیر سر کیست و چه دلیلی دارد.
ایستگاه های قایق زوج ها را یکی یکی به جزیره ی رهایی می رسانند و عشاق بیم دارند که زوج شان تنهایی وارد جزیره شود و قایقران برای بردن این نیمه ی دیگر برنگردد، همچنان که بسیاری از زن ها را بیوه کرده و بسیاری از مردها را تنها به جا گذاشته.
این داستان حماسی که آمیخته به فانتزی ست، حرفهایی از منطق و فلسفه ی زندگانی بشری دارد. فراموشی شاید همان روحیه ی بخشندگی و چشم فروبستن و اغماض نسبت به ناملایمات و فرودهای زندگی و آدمهای ناپسند است.توصیه به در حال زندگی کردن و غنیمت شمردن اکنون.
و قایقی که زوج ها را دو پاره می کند و نیمه ای را می برد و نیمه ی دیگر را نه، گویی مرگ است که در زمان و موعد مقرر خود، کارش را انجام می دهد و اهمیتی نمی دهد آنکه همراه خود می برد مادر کسی ست، همسر کسی ست یا هر نسبتی با بازماندگان دارد.او فقط مامور است به بردن کسی که زمان استراحتش در جزیره ی آرامش فرا رسیده.
غول مدفون
کازوئو ایشی گورو
نشرچشمه
-کتاب جایزه ی نوبل برده.
-روان خوان بود و سریع تمام شد.
-خواندنش اصلا ملال آور نبود.
دستفروش بغدادی طی یک اقدام جنون آمیز اجزای بدن کشته شدگان در انفجارهای شهر را به هم می دوزد تا یک انسان کامل داشته باشد. دلیل این کار سخنان تمسخر آمیز یکی از پرسنل سردخانه است که تلاش او را برای یافتن بدن کامل دوستش به تمسخر می گیرد و می گوید: ( از هر بدنی چیزی بردار و برای خودت یک جسد کامل درست کن و ببر.)
از اینجا سوررئال وارد قصه شده و روح یکی از کشتگان بی گناه در جسم این جسد هزار تکه حلول می کند و قصد انتقام از تمام کسانی را دارد که هر تکه از بدن را به قتل رسانده اند.
سیستم فاسد اداری، نظامی ، فرهنگی و اجتماعی عراق در دوره ی معاصر در طی این قصه ی پست مدرن به باد انتقاد گرفته می شود. در بستر اجتماع، سودجویان بازاری قصد دارند یهودیان و ارامنه را از منازلشان بیرون کنند و خانه های قدیمی و پر از اشیای با ارزش مذهبی و قدیمی شان را به ثمن بخس از چنگشان دربیاورند. (امّ دانیال پیرزن یهودی در انتظار پسری که بیست سال پیش به اجبار و فریب به جنگ رفته و برنگشته، دل به هیولای هزار پاره می بندد و او را در خانه می پذیرد.)(نظامی ها منفعل از دستگیری هیولا، دستفروش را تا حد مرگ کتک می زنند تا اعتراف کند که هیولا خود اوست)(ساعت، لپ تاپ، لباس، حتی هتل بف بهایی اندک خرید و فروش می شود تا خرج سفر یا یک زندگی ساده و فقیرانه شود).
فرانکشتاین در بغداد
احمد سعداوی
ترجمه امل نبهانی
عکسی که خودم گرفتم رو پیدا نکردم. عکس نتی گذاشتم
اعتراف می کنم زورم اومد دوباره عکس بگیرم و گوشی رو با لپ تاپ وصل کنم و ...
جز سکانس اول که به ادبیات بازاری تنه می زند و چیز خاصی در چنته ندارد، دو سکانس بعدی سرشار از شگفتی و تکانه ی داستانی ست. با هر پاراگرافی بخشی از شخصیت های قصه برای خواننده رو می شوند و خواننده وسط ماجرایی درهم پیچیده و رمز آلود، متحیر برجا می ماند و قادر نیست میان حق و ناحق شخصیت ها داوری کند.
نقطه ی قوت داستان رمزگشایی های هر سکانس بدون وابستگی به سکانس های قبلی ست. گویی هر شخصیت خود را محق می داند برای قضاوت کردن آدمهای قصه ، بدون اینکه به درون خودش نگاهی بیندازد و روند رفتارهای شخصی خود را در وقوع حوادث دخیل بداند.
آدمیزاده مستعد انجام هر کار شگفت انگیزی هست. هر شرارتی که حتی به فکر نیز خطور نکند از آدمی ساطع می شود. یافتن پدر عاریه ای برای بچه ی نامشروع ، سوزاندن بازو با اتو برای زشت شدن طرف و ... کمترین کارهایی ست که خیر و شر بشر را در بوته ی امتحان قرار می دهد.
سه سکانس از پاییز
مائده مرتضوی
نشر البرز
(میدل مارچ) روستایی کوچک در انگلستان در دوران ارباب رعیتی محور اصلی داستان است. سه رابطه ی عاشقانه در خلال اتفاقات اجتماعی مطرح می شوند و دلایل موفقیت و عدم موفقیت آنها با ریز بینی راوی که گاه گاه مستقیم خواننده را مورد خطاب قرار داده و تلاش دارد او را به آنچه رخ داده راضی و قانع کند، بیان می شود. طوری که در پایان جز آنچه روی داده چیزی موجه تر و طبیعی تر مورد انتظار نیست.
نویسنده سیستم انتخاباتی کشیش و نماینده ی پارلمان از این روستا را با فعالیتهایی که افراد برای جذب آراء انجام می دهند از زبان ساکنین محلی مورد انتقاد قرار می دهد و تلاش رقبا برای تخریب چهره ی یکدیگر را صراحتا به تصویر می کشد.
مثل همه ی ادوار تاریخ در این دوره هم پول حرف اول را می زند و کم و زیاد شدن مقدار میراثی که از یک مرد ثروتمند به افراد ذینفع می رسد، سرنوشت و مسیر زندگی شان را تعیین می کند.
میدل مارچ با زبانی روان و آمیخته به لغات خوش آهنگ ادبی مسایل متعددی از قبیل موضوعات مربوط به زنان،شیوه و دلایل ازدواج، علم پزشکی نوین، سیاست، فرهنگ، هنر،دین و مذهب، راه آهن و ... را در متن داستان روایت می کند.
میدل مارچ
جورج الیوت
نشردنیای نو
-خوشخوان و روان است
-خواننده از اول می داند کدام ازدواج محکوم به شکست است. چرا نویسنده نمی داند؟ (یک شوخی لوس از جانب نگارنده!!)
-پیرمرد دم مرگ دچار تحول شد اما دیر بود و همه را با ندادن میراث حسابی چزاند.
-کشیش مسن و دختر جوان! وا حیرتا!
-اگر مثل من به دوره ی کلاه و لباسهای چین دار و چند لایه علاقمندین، این کتاب خوراک شماست.
داستان کتاب اقتباس از مکبث شکسپیر است. در مکبث پادشاه با نروژی ها می جنگد و در بازگشت با ساحران پیشگو روبرو می شود. پادشاه و ملکه شخصی را در خوابگاه می کشند و لیدی مکبث در نهایت به جنون مبتلا می شود. این مولفه ها را در بیست زخم کاری می بینیم. مکبث تراژدی یی مبتنی بر آسیب های جسمی و روانی در کسانی ست که عطش قدرت دارند . در این کتاب نیز آدمهایی را می بینیم که دیوانه وار در پی کسب قدرت و مال اندوزی اند و جاه طلبی شان جز با مرگ سیراب نمی شود.
سیر تند جنایاتی که در طی این داستان اتفاق می افتد ریتم قصه را بالا برده و خواننده را بی خستگی دنبال خود می کشاند و او را حیرت زده وسط میدانی پر از خون و کف باقی می گذارد. تقابل میان خیر و شر در آدمی و پیروزی محتوم شرارت بر نیکخواهی، آن پیام سخت و درشتی ست که از طبیعت به نهاد بشر صادر می شود. آدمیزاد برای ارضای خودخواهی و قدرت طلبی دست به هر جنایتی می زند و از انجام هیچ کاری ابا ندارد.
زبان ادبی و پالوده ی نویسنده غنای داستان را بالا برده و لذت خوانش را چند برابر می کند.
بیست زخم کاری
محمود حسینی زاد
نشر چشمه
مجموعه داستانی رئال و مبتنی بر احوالات و ویژگی های اقلیم جغرافیایی جنوب ایران. رابطه میان انسان و حیوانات به طور ویژه ای در داستانهای این مجموعه مورد توجه قرار گرفته. اسب ، خروس، بلبل خرما، بز حنایی و گاوهای شیرده و سگ موجوداتی اند که ارتباط تنگاتنگی با آدمهای قصه دارند. گاه عشقی شبیه به جنون در آدمها ایجاد کرده اند و گاه نخ اتصال زندگی آدمهای جنگزده اند به زنده ماندن.
آدمهای داستان ها غالبا از طبقه ی فرودستند با علایق و رفتارهای خاص خود. مهر و عاطفه همانقدر در روابط انسانی جاری در قصه ها دیده می شود که کینه توزی و حسادت و نفرت. آدمها خودشان هستند. بی نقاب و پرستیژی که بخواهد بهتر نشان شان بدهد. خونسردی راوی در بیان رفتارهای غیرانسانی قصه هایی تکان دهنده را می سازد. ( به آب سپردن نوزاد بلافاصله بعد از تولد توسط پدر نوزاد، لو دادن هم خدمتی و به کشتن دادنش، تنها گذاشتن خواهر جوان و فرار از زیر بار مسئولیت، کشتن سگ).
در خلال داستانها نقد اجتماعی به برخی آداب و رسوم دست و پاگیر وارد شده.
زخم شیر
صمد طاهری
نشر نیماژاینبا خبری منتشر کرده مبنی بر انتشار کتابهای ایرانی با ترجمه ی عربی و عرضه ی اونها در نمایشگاه بین المللی قاهره که از 2 تا 15 بهمن در مصر برگزار میشه.
دیدن پرتقال خونی در کنار سمفونی مردگان، چشمهایش، ملکوت، ارکستر شبانه ی چوبها و ... اگه افتخار نباشه برای من، پس چی باشه؟
خدا رو هزاران بار شاکرم که این اتفاق برای پرتقالم افتاد.
خبر رو ایـــــــــــــــــــــنجا ببینید.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نمایشگاه کتاب
قاهره بزرگترین نمایشگاه کتاب جهان عرب به شمار میآید که پنجاهویکمین
دوره آن از روز 22 ژانویه (دوم بهمن) افتتاح شده و تا 4 فوریه (15
بهمنماه) ادامه خواهد داشت. اما آنچه این دوره را برای ایرانیان مهم
میکند انتشار و حضور بیش از 20 عنوان کتاب از ادبیات ایران، در این
نمایشگاه است. این کتابها به قلم استادان زبان و ادبیات فارسی دانشگاههای
مصر ترجمه و از سوی سه موسسه انتشاراتی الربیع، الجسور و اروقه عرضه
شدهاند.
از جمله رمانهای ترجمه شده به عربی که در این نمایشگاه عرضه میشوند
میتوان به «پرتقال خونی» رمانی به قلم پروانه سراوانی، «زیبا صدایم کن»،
اثر فرهاد حسنزاده، «پیش از بستن چمدان» نوشته مینو کریمزاده، «کافه
خیابان گوته» حمیدرضا شاهآبادی، «حتی یک دقیقه کافی است» نوشته آتوسا
صالحی، «سمفونی مردگان» اثر عباس معرفی، «چشمهایش» بزرگ علوی، «تهران» از
امیرحسن چهلتن، «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» از رضا قاسمی، «ترلان»
نوشته فریبا وفی، دیدوبازدید جلال آلاحمد و «ملکوت» بهرام صادقی اشاره
کرد. گزیدهای از داستانهای ایرانی هم به انتخاب و ترجمه احمد موسی منتشر شده است.
السلم یأتی بالصباح به معنی «نردبان صبح را پایین
میآورد»، گزیده شعر امروز ایران از نیما تا به امروز است که با انتخاب و
ترجمه موسی بیدج عرضه شده است. همچنین رجل لایصلح للحب «مردی که صلاحیت عشق ندارد» گزیده شعرهای این مترجم و شاعر کشورمان است که به زبان عربی سروده شدهاند.
چند کتاب پژوهشی هم با موضوع تاریخ و ادبیات ایران در این نمایشگاه حضور
دارد. «ادب فارسی»، پژوهشی درباره ادبیات فارسی است که از سوی دو محقق مصری
و عراقی نوشته شده است. «طهران» نیز نوشته هاشم محمدهاشم الکومی است که به
ایران از نگاه جهانگردان ژاپنی در روزگار قاجار پرداخته است. «فرهنگ
ایرانی» پژوهشهایی در فرهنگ ایران از سوی محمد نورالدین
عبدالمنعم استاد دانشگاه قاهره مصر است. «رباعیات خیام» نیز پژوهشی درباره
ترجمههای انگلیسی و مقایسه با ترجمههای شعری عربی رباعیات خیام است اثر
مومن محجوب است.
همچنین رمان «نردبانی رو به سوی آسمان» رمانی برای نوجوانان و در حوزه دفاع
مقدس و نوشته یوسف قوجق است که در این نمایشگاه عرضه شده است.
مجید جعفری اقدم، مدیر آژانس ادبی ترجمه پل در پاسخ به ایبنا و به این پرسش
که نقش ایران در ترجمه و انتشار این آثار چه بوده گفت: از میان کتابهای
عرضه شده در نمایشگاه کتاب قاهره دو کتاب «پرتقال خونی» و «کافه خیابان گوته» با قراردادی که ما با انتشار الجسور بستهایم منتشر شده است و سایر کتابها از سوی ناشران مصری ترجمه و منتشر شدهاند.