پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

یادداشتهای زیرزمینی

نمونه ای از ادبیات اگزیستانسیالیستی( هستی گرایانه- وابسته به اصالت وجودی) با رویکردی دوگانه به بیوگرافی و داستان. وقتی انسان به فلسفه ی وجودی خویش نگاهی عمیق می اندازد و آن را با توجه به معیارها و ملاکهای شخصی یا اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرارمی دهد، با ادبیات اگزیستانسیالیستی روبرو هستیم.

راوی این داستان مردی چهل ساله است که از ناکامی های زندگی اشباع شده و تحت تاثیر همین مصایب و تلخی ها نگاهش به جهان سرشار بدبینی است و تلاش می کند این بدبینی را به شرارت نزدیک کند اما به اقرار خودش این شرارت فقط در دنیای ذهنی او شکل گرفته و در جهان واقعی همواره انسانی برده صفت و فرمانبر است.

در بخش اول راوی خودش را با بدترین صفاتی که متصور است معرفی می کند تا خواننده( که در جای جای متن وجودش را انکار می کند) او را بشناسد و از او مشمئز شود. و در بخش دوم که با روایت خرده داستانها روبروییم، آن حجم عظیم کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس را در راوی مشاهده می کنیم. که در بخش سرزنش کردن و شرم دادن به دخترک روسپی برون ریزی حاصل از آن کمبودها را به خوبی می بینیم و شخصیت راوی را آنچنان که هست می پذیریم.

راوی داستان با وجود اینکه خود انباشته از گره های کور و حفره های عمیق روحی و روانی است از همه متنفر است و برای  برای توجیه این تنفر دلایل متعددی را رو می کند که در مقام خواننده می توانیم متوجه شویم ریشه همه ی آنها در نهاد خود اوست نه دیگران. او علاوه بر تحقیر و تخفیف دیگران بشدت خودش را نیز تحقیر می کند و حرفهای ضد و نقیضش آشوب درونی اش را بیشتر تایید می کند.

داستایوفسکی جزو اولین نویسندگانی است که آموزه های روانشناختی را که در زمان او ابتدایی و نوین بود، وارد داستانهایش می کند و با اشاراتی به آنها به قصه هایش که با توهمات و واگویه ها و پریشان گویی های شخصیتهای داستانش درآمیخته، رنگ و بویی درخشان می بخشد.



یادداشتهای زیرزمینی

فئودور داستایوفسکی

نشرچشمه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.