پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

تقاص برادری

بنا به گزارش متولیان استان سیستان و بلوچستان ،این کتاب،  تنها اثر مستقل در حوزه ی رمان، در منطقه ی جنوب شرق است. رمانی که برشی تاریخی از دوران قبل از انقلاب را با قصه ها و باور های خرافی مردم منطقه ی سیستان  پیوند می دهد .

رمان با روایتی غیر خطی ، داستان مردمان زیادی را بازگو می کند و در خلال این روایت، شخصیتهای زیادی  معرفی و شناخته می شوند. تعدد شخصیتها گاه سبب پراکندگی نظم روایی داستان و عدم تمرکزدر یکبار خوانش داستان می شود. اسامی  شخصیتها برگرفته از نامهای پربسامد ِ قدیمی منطقه است و همذات پنداری  عمیقی میان خواننده و شخصیتها ایجاد می نماید.

در متن داستان  از مولفه های بومی منطقه  و واژگان گویش سیستانی بخوبی و زیبایی استفاده شده که برای خواننده ی همزبان ، جذاب و خواندنی است. اما خواننده ی غیر بومی را نیز به راحتی جذب می کند.

در چنین آثاری درج یک واژه نامه ای مختصر در انتهای کتاب، برای درک صحیح و دقیق معنای واژه های خاص ، جدابیت اثر را بالاتر می برد .



از جمله مولفه های بومی  که در کتاب دیده می شود :


باروهای خرافی (دیدار و ازدواج با اجنه) ،  اقوام دوره گرد( چلّی ها) که از دوران گذشته تا به حال با زندگی این مردمان درآمیخته اند، پیر گندم بریان (مکانی مقدس در کوه خواجه) ، رباعی کردن( نوحه سرایی در مراسم عزا) ، واژگان بومی ( منگال: داس – روگیز: غربال بزرگ –کَتَل:پالان الاغ    - نهالین: تشک-  حَوَلی: حیاط   -نواسه: نوه – آستوکه:  پارچه ای که دور دست می پیچند تا دست نسوزد و نان را از تنور بیرون بیاورند  - لنگوته: عمامه – بپور: پدربزرگ- کاکا : شوهر خاله، شوهر عمه- انوک: جاری  اسامی  بومی(حسینا ، فِضِّه، مدلی، گل بیگ )، مثل ها و اصطلاحات ( تُن و من شما تمامی ندارد، شل شکم، پوز پوز کردن ) ، مراسم  سنتی (سرتراشک در مراسم عروسی) ، مختصات جغرافیایی( باد لوار – درخت گز)  و ...

 



تقاص برادری

ناصر نخزری مقدم

آموت



پنجشنبه های سالن




داستان در یک سالن آرایشگاه می گذرد. ماجراهای روزانه ی یک سالن که از فرط روزمرگی و تکرار ، شاید جذاب و دنبال کردنی نباشد، در روایتی خواندنی و در هم تنیده با احوالات راوی داستان که دختری جوان و بی پناه و آرزومند ادامه ی تحصیل در دانشگاه است، جلوی چشم خواننده قرار می گیرد.

هر زنی که وارد سالن میشود با مختصات اخلاقی و شخصیتی خود، بخشی از وجوه راوی را روشن می کند. آدمهای داستان ، حقیقی و پذیرفتنی اند. ترابی پیرمردی است که آرزو دارد به نام کوچکش صدا زده شود و برای رسیدن به عشق نهانی که پیرانه سر، دچارش شده، روی جانش قمار می کند.زن های مسن و سنتی داستان ، ساده انگاری و معصومیت ذاتی دارند، زنهای جوان، اهل سروصدا و شیطنت و شلوغی و شیک پوشی و فال  قهوه و خریدهای  افراطی سالنی اند، که روی هم رفته هر شخصیت در جای خود خوب نشسته و از پس معرفی خود برآمده.

واگویه های راوی و تصمیم نهایی او برای رد کردن کمک  گروه خیرین تحصیل و ماندن کنار پیرمرد و همسرش، نشان از تمام شدن سرگردانی های راوی و غلبه بر شک و تردیدها و قوی شدن او پس از ترس ها و دودلی های بسیار دارد.


پنج شنبه های سالن

ملیحه صباغیان  
ناشرخود نویسنده / پخش چشمه