نیجریه در بحبوحه ی جنگهای داخلی و قبیله ای در کنار جنگ گروه ها با دولت مرکزی، بخش سنتی و کهنه ای دارد که درگیر قواعد و سنن غیرانسانی است. خرید و فروش دختران تازه بالغ به مردان سن و سال دار در ازای تسویه ی قرض و دِین والدین، کشتن دختران متمرد از این قوانین در جای جای داستان این کتاب نمایان است.
قصه ی پسرهفده ساله ی نقاشی را می خوانیم که استعداد شگفت انگیزی در تصویرسازی و اجرای آن دارد و عشق ممنوعه ای در محیط کوچک محل زندگی اش تجربه می کند. در کنار این کشش و میل، ارتباطات افسارگسیخته ی دیگر اهالی را نیز شاهدیم.
فساد سیستم اداری در شرکتی کوچک تا کشوری بزرگ کاملا مشهود است. نقاشی ها را به بهانه ی نمایش ناامیدی و وخامت اوضاع کشور مصادره می کنند.برای استخدام افراد نزدیک به مدیران، کارگران را به بهانه های جزیی اخراج می کنند.عکاس خبرنگار را کتک می زنند و بی عدالتی در پستوهای تاریک و خالی خانه ها ادامه دارد.
ماموران محافظ هر قبیله در شب ناامن مسافران عبوری را با گلوله می زنند و دخترکان نوجوان به جرم سرزندگی و شادابی و خندیدن زیرمشت و لگد شوهر پیر و بی حوصله جان می دهند.
شباهت ساختاری فرهنگهای سنتی در تعصب و مجازات و بی عدالتی، لزوم رشد فرهنگی و آموزش حقوق انسانی به تمام اتباع یک کشور را گوشزد می کند.همچنان در عصر حاضر هنوز شاهد فعالیت آزادنه ی بوکو حرام و کشتار دخترکان بی گناه در این بخش از قاره ی آفریقا هستیم.
عشق ممنوعه
بن اکری
نشر البرز
-کتاب را بیست سال پیش خریدم و سه بار سراغش رفتم و نشد که بخوانم.
-اگر پیدایش کردید از خواندنش دریغ نکنید.