پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

قرض الپس نده ی کی بودی تو

دو روز رفتم گنبد. خونه ی بعضی از برگترای فامیل رفتم. این و اون گفتن نرو. نرو. نرو. گفتم اومدم که برم.

رفتم.

دیروز زنگ زدن: بیست میلیون دارین به ما قرضی بدین تا شش ماه دیگه.

اونایی که گفته بودن نرو گفتن حقته. برای همین گفتیم نرو.


از سابقه ی بگیر و پس نده هاشون نگم دیگه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.