دو داستان موازی از کودکی و میانسالی گیسیا در حال پیش رفتن است. گیسیا متوسل به ذکر حلقه ی آغه زمان، می خواهد فراموش کند تلخی ها را و زندگی جدیدی بسازد.
در هروله ی پذیرش جدایی و کار کردن و پول در آوردن و مرور کودکی، گیسیا یاد می گیرد روی پای خودش بایستد و تارهای چسبناک وابستگی را از پیرامون تن و بدنش دور کند تا جایی که قصد رفتن و دل کندن از شهری که تا بحال در آن زندگی کرده می کند.
آب و رنگ فرهنگ کردی در قصه سبب جذابیت آن شده.
آدمهای گیسیا تنهایند و هرکدام در پی سازش با خود. هیچ کدام نتوانسته تنهایی درگیری را درمان کند و حتی آینه ها دروغگو و ناراستند.
زبان روان و سلیس راستان از نقاط قوت آن است.
گیسیا
غنچه وزیری
انتشارات هیلا