پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

پنج

مامان شماره پنج رو یادتونه؟

چی شد که ما به تور هم خوردیم.دنبال پسرک رفتیم دم مدرسه. یک روز حضوری میرن. برگشتنا چند تا آأم اشنا دیدیم که کنار ماشین پارک شده توی جاده ایستاده بودن. مامان شماره پنج بود. برگشتیم و پرسیدیم که چی شده. لاستیک ماشین ترکیده بود و مامان و دوتا بچه کنار جاده منتظر بودن همسرش بیاد . راضی نشدن با ما بیان یا بچه ها رو بدن ببریم. آقای همسر قصد کرد لاستیکش رو عوض کنه.تا تلاش کنه و همسرش از راه برسه یکساعتی شد. این وسط حرف زدیم با هم.


-فروش کتابت خوبه؟ کتابت رو بفرست برای جایزه. دوست من فرستاد کتابش دوم شد.

-فیلمنامه نوشتی؟ من نوشتم.کارگردان گفته دنبال تهیه کننده می گردم که شریکی ..نصف نصف بسازه ش.

-فیلمنامه نوشتن کاری نداره. من چندتا نوشتم. تخصص نمی خواد که. فکر نکنم بخواد. تو خیلی سخت می گیری.تخصصی نیست.

-برات از انقلاب کتاب بخرم.دست دوم و تمیز یا از دستفروش ها.خواستی بگو. من هرهفته میرم. می بینم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.