پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

دور شوید از خیال من

فیلم های متعددی در فضای مجازی هست که در آن والد کودک یا مالک سگ و گربه، در مقابل غذا نخوردن کودک یا سگ و گربه ، ادای غذا دادن به یک عروسک را درمی آوردند و وقتی عروسک غذا نمی خورد،عروسک را بشدت کتک می زنند تا کودک یا سگ و گربه ماستش را کیسه کند و وقتی قاشق غذا را سمت دهانش می برد با بغض و ترس غذا را قورت می دهد.در واقع کوفت می کند.

وقتی دیدم تمام آنچه سالها برایش رویا بافی کردم  و خیال کردم و برنامه ریختم و هیجان زده شدم وخواب دیدم و کیف کردم ، دود شده و رفته هوا، وقتی دیدم خواست و هیجان و امید و آرزوی من خیال احمقانه ای بیش نبوده و خیال احمقانه هم که اصولا قدرت باروری و به ثمر رسیدن ندارد، وقتی دیدم تقاضا و خواست و آرزو و برنامه ی من هیچ جایی در دنیا ندارد و غلط زیادی است، مثل همان کودک، مثل همان سگ، مثل همان گربه که کتک خوردن عروسک در برابر نخواستن غذا و اراده ی خودش در نخوردن را دیده و ترسیده و لرزیده و بغض کرده، خفه خون گرفتم. چشمهای جستجوگر و زیبایی خواهم را انداختم پایین و حتی به گل و درختهای پارک نگاه نکردم. نه که نکنم، جرات نمی کنم نگاه کنم.مبادا که دلم بخواهد هرچه چشمم دیده را.خفقان گرفتم و سرم گیج رفت، لال شدم و زانودرد عصبی ام برگشت.کور شدم و صداهای توی سرم بلندتر شد.

نه آقای خدا/خانم خدا...

از دست تو هم کاری برنمی آید.چاله ای که فکر می کردم چاله است، چاه متعفنی است عمیق که آن سرش لابد به چاه ویل تو در جهنم می رسد.بیابان شن سازی که فکر می کردم بالاخره یک روزی ازش دور می شوم، دور و دیر نیست که قبرم شود.

از تو گلایه ای ندارم آقای خدا/ خانم خدا.

از خودم گلایه ای ندارم.خریت کردم که خیال بافتم. تاوان خریت هم گلایه ای ندارد.

از هیچ کس گلایه ای ندارم.

دنیا که نیامده برای من بچرخد و ببیند چه کوفتی دلم می خواهد تا طبق کشان تقدیمم کند.

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام سه‌شنبه 13 مهر 1400 ساعت 21:05

با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام‌
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ‌ اندر خروش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.