پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کافکا در کرانه

جهان سوررئال "کافکا در کرانه "در تمام ابعاد و در تمام شخصیتها دیده می شود. حتی آنهایی که تمام و کمال عادی و طبیعی بوده اند پس از برخورد با آدمهای قصه، خاصیتی فراطبیعی پیدا می کنند.

به چالش کشیدن مساله ی مرگ و زندگی ، چرایی رخ دادنش، چرایی ادامه دادنش، متوقف ماندن در یک جای چرخه ی متسلسل حیات و مرگ، اثرات فقدان در روح و روان بازماندگان ، شفقت داشتن با حیوانات (گربه ها) ، از موتیف های پررنگ این داستان است که در قصه هایی موازی روایت می شوند و هرچه پیش تر می رویم از حالت توازی خارج شده و به هم مرتبط و نزدیک می شوند تا در نهایت هرکدام علت و معلول دیگری باشد.

انسان سرگشته چه در دوران جنگهای وحشیانه ی اول و دوم سرببرد چه در جهان مدرنی که لوازم برقی آشپزخانه بعد از سه چهار سال، کهنه و قدیمی به نظر می رسد و عمری کوتاه دارد،همچنان از فقدان محبت و مهربانی آسیب می بیند. از نداشتن آدمهای مهم زندگی رنج می برد. مدام با خود درگیر است و پرسشِ بی پاسخِ( چه گناهی از من سرزده که مستحق این فقدان شده ام؟) یک آن راحتش نمی گذارد.

آدمها به هم متصلند. مثل حلقه های زنجیر. در یک سلسله از رشته  های در هم تنیده ی به هم مربوط. تغییرات هرکدام از حلقه ها روی دیگر اتصالات اثر مستقیم و غیر مستقیم می گذارد و باعث می شود یکی در پانزده سالگی اش متوقف شود و دیگری در نه سالگی. همه ی زن های مهربان، مادر و خواهر پسران به جامانده می شوند و همه ی پدرهای بی مهر انتقام خودخواهی و تک روی شان را پس خواهند داد. گویی سرنوشت ازلی آدمی همین است. هیچ اتصالی بیهوده نیست.

زبان ادبی موراکامی جای جای اثر، به شدت می درخشد.

کافکا در کرانه

هاروکی موراکامی

انتشارات نیلوفر

-بعد از مدتها کتابی اذیتم نکرد. خشمگینم نکرد. کلافه ام نکرد.

-اندوه سیالی در تمام اوقات کتابخوانی در هوای من جاری بود.

-حیف شد زودتر نخواندمش.



کافکا در کرانه - ویرگول

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.