پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

تازه برق هم نداریم شب و روزها


مگه نمیگن کرونامون  دیگه کرونا نمی گیره

پس این علایم ادامه دار بعد از یکماه چیه آقای بهداشت جهانی؟


یعنی توی دل دلتا  پیوند کولانسی دادیم به لاندا؟

رها کن ویروس. رها کن ما رو.


دو روز در اورژانس بیمارستان بین کلی آدم وول خوردیم. از پرستار  پرسیدم اون آقایی که پتو پیجیده دورش و روی زمین نشسته و  از درد فریاد می زنه کرونا داره؟

ریلکس و بی تعجب ، از پشت دست سالمندمون  خون کشید توی سرنگ ،گفت:

بیمار شما سکته ایه. بقیه همه کرونایی ان.بیا دستتو بذار روی رگ بیمار. خونش بند بیاد.


در خیال باطل خداحافظی با دلتایی که سبک و کوتاه گذشته بود، به لاندا سلامی عرض کردم و به احترامش تا کمر خم شدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.