پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

شناس

من صورت مرگ را می شناسم. مثل برگ درخت که بادبرگریز پاییز را.

من صدای مرگ را می شنوم. مثل تن درخت که انجماد شیره ی  آوندهای چوبی در زمستان را.

من بوی مرگ را حس می کنم. مثل تجمع برگهای افتاده ی پوسیده ، کف نمناک خیابان را.

شناسای مرگ شده ام. از روی تجربه؟ از روی حس ششم؟ معلومم نیست. اما می شناسمش.


ص داره می ره.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.