پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

سیاه و سفید

وقتی نوجوان بودم مدل برخورد با دخترها  یا رومی روم یا زنگی زنگ بود. یا باید کدبانوی تمام عیاری می بودی یا دست و پاچلفتیِ ناکارآمدی که در موردت بگن ( دخترم دست به سیاه و سفید نزده). در واقع این دست به سیاه و سفید نزدن یه جور آپشن لاکچری برای دسته ی آوانگارد نسل ما بود. طوری شد که نیمرو پختن و کوک زدن خشتک شلوار ننگ و عار داشت و اصولا نابلدی و ( من نمی تونم) افتخارات عظیمی رو برای طرف به ارمغان می آورد.یک نسل بعد از ما رو هم همینطوری بارآوردن.

الانا دخترهای جوان رو که می بینم کیف می کنم. از اینکه هنرهای دستی بلدن، آشپزی بلدن، خیاطی  و بافتنی می کنن، گلدوزی می کنن، سفال و سرامیک می سازن، عروسک درست می کنن، ساز می زنن و مهم تر از همه این بلدی رو پنهان نمی کنن.بلکه ازش درآمد کسب می کنن. هنرشون منبع درآمدشونه. واقعا از ته دل خوشحالم که کارهایی که مهارت در اونها  زمانی نشانه ی دورافتادگی از عوالم فاخر جهان و فلسفه ی حیات بود امروز می درخشن و آدمهایی که انجامش میدن سرشون رو بالا می گیرن و به هنرشون می بالن.

نظرات 1 + ارسال نظر
غزل سپید دوشنبه 24 خرداد 1400 ساعت 01:29 https://iliata67.blogsky.com/

سلام...اره واقعا. عاشق اینم پیج میزنن، معرفی میکنند کارشون و میفروشن...حتی اگر موقت هم باشه بازم یک روزی یک جایی اثر فوق العاده ای میگذاره

موافقم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.