اوضاع و احوال طبقه ی فردوست هندی که بی نام و نشان متولد می شوند و سپس با نامی عام و فراگیر( رام) نامیده شده و در انتخاب شغل آزادی ندارد و برای سیر کردن شکم گرسنه اش دست به هر کار حقیرانه ای می زند، در مقابل طبقه ی مرفه و بی دغدغه ، دستمایه ی داستان این کتاب است.
راننده ی بینوای هندی، مقام ارشد چینی را مخاطب قرار داده و گلایه و شکایت های طبقه ی خودش را از ناکارآمدی مسئولین کشوری که نمود آن در رفتارهای خرده اربابان دیده می شود، در قالب زبانی کنایه آمیز و طنزآلود روایت می کند.
اصطکاک نسل مهاجر به فرنگ رفته ی هندی و نسل پیشین، حل کردن هر مساله ی بغرنجی ولو قتل غیرعمد با پول، رفتار زالو مانند خانواده فقرا با فرزندانی که توانایی کار و کسب درآمد دارند، نادیده گرفته شدن طبقه ی فرودست از جانب دولت و حزب حاکم از لحاظ رفاه اجتماعی و اقتصادی، فساد حزب حاکم از جمله مواردی است که نویسنده به طور مبسوط به آن پرداخته.
با همین زبان طنز در خلال روایت ها رسوم فرهنگی و اعتقادی و اجتماعی مورد نقد قرار داده و نارضایتی خود از وضعیت موجود را اعلام می نماید.
ببر سفید
آراویند آدیگا
نشرروزگار
محبت دارید،
سپاس که خوندید.
درود و سپاس بابت یادداشتتون درباره ی کتاب.
این هم یادداشت منه:
https://fala.blogsky.com/1397/06/06/post-715/درباره-ی-ببر-سفید-از-آراویند-آدیگا
خوندمش. خیلی خوب بود