پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

سلام مشوق

نخ های گلدوزی رو بالا پایین می کردم. میگه: کی تموم میشه این یکی؟ میگم: نمی دونم. هنوز دوختنش رو شروع نکردم. میگه: خب اگه شروع کنی چی؟ چقدر؟ یک ماه؟ دوماه؟ میگم: اگه دست بگیرمش و مرتب بدوزم، کمتر از یکماه. میگه: حتما بعدی هم می خوای یکی دیگه شروع کنی. میگم: آره.حتما. خیلی وقته براش برنامه دارم. بلافاصله شروعش می کنم. میگه: پس کی می خوای داستان بنویسی؟

محل رویش شاخ هام ر خاروندم.

یعنی باید یادش بندازم که وقتایی که می نوشتم چیا بهم می گفت ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.