پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

منتفی

بحمدلله جراحی منتفی شد. یه یک کیسه دارو و شربت و پماد و قرص و ... برگشتم خونه.

آقای همسر میگه دکترجان،نسخه هات قلابیه. تا هرچی میشه فورا تشخیص جراحی میدی.

والله بالله من تشخیص ندادم. اون یکی دکتر گفت خوب نشدم برم پیش جراح.

جراح هم اسفند دود نمی کنه برات که. جراحی می کنه. می بره ، میندازه دور.


این دکتر هم خیلی راحت می تونست توی مطب مجهزش جراحی کنه.اما گفت برو. با دارو و انجام کارهایی که باید، خوب میشی.


اونقدر دلم برای راه رفتن و نشستن و انجام کارهای روزمره م تنگ شده که حد نداره. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.