پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کیبورد

توی فکرم یه کیبورد بگیرم ،همیطو درازکش،بقیه کارمو تایپ کنم. ممنوع الجلیس هستم. نه می تونم و نه باید در حالت نشسته ،زندگی رو تجربه کنم . کیبوردم رو با دلی لبریز از مهر و عطوفت به نیما بخشیدم که تا به دکمه های لپ تاپش عادت کنه،بااین دست و پنجه نرم کنه.

زد و کرونا شد و کلاسها آنلاین شد و کامپیوتر خونه رو ارتقاددادن برای اسنفاده ی پارسا و کیبورد قدیمی دیگه جوابگو نبود و اون کیبورد مرحمتی من اومد زیر دست پارسا.

نیما صاحب یه کیبورد جدید شد و پارسا بطور شبانه روزی از کیبوردی که قبلا مال من بود بدگفت و توی سر مال زد که مثل موس نورانی که پیله کرد تا با هدیه ی مالی کارنامه ش خرید، یه کیبورد آر جی بی ؟ هم براش بگیریم.

حالا... من صبر کنم تا پیلگی های بچه به نتیجه برسه و کیبورد طفلونکیم برگرده پیش خودم مثل کفتری که پِرِش میدی بره اگه برگشت مال خودته؟ یا نه... بگم الا و بالله که تویی و همین کیبورد و برم نورانیه رو برای خودم بخرم؟


معلومه به صحرای کربلا می زنم که  قضیه فکر کردن به جراحی دوم رو از ذهنم دور کنم؟

نظرات 2 + ارسال نظر
ربولی حسن کور یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 22:39

بله واقعا
بالاخره ناچارین این مرحله را پشت سر بگذارین با این استرسها فقط خودتونو اذیت میکنین

پس میرم میخرم میگم توصیه ی دکتره

ربولی حسن کور یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 15:27 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
بله معلومه

سلام
واقعا؟؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.