پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

شبکه

گفت ساعت بده. یه زمانی که سرو صدا نباشه و سکوت داشته باشی. گفت حس سرما توی پاهات. گز گز . تپش قلب. گرما کف دست .گوش .سر یا کف پا  واسه چند لحظه انجام میشه . واسه هرکسی یه جوره .

گفتم خو من برای این علایم پاشدم رفتم دکتر قلب و فلان و بهمان و .‌‌.. حالا وصل بشم به شبکه که این علایم رو ببینم؟

القصه...

ساعت مقرر کردیم. سایلنت و قطع نت و نگران به سرتاپا تا آن اتفاق بیفته و دردها غیب بشن.

دیدم  آی چه خوابم میاد . چشمام گرم شد و یهو دستم با یک تکانه ی شدید پرت شد روی بالش. گیج از مستانگی اوایل خواب ذهنم زمزمه کردم: لابد تشعشع دفاعی بوده. ردش کردم. الحمدلله.

صبح بیدارشدم.براش نوشتم.

بیدار بشه و دودمان مونو به باد بکشه که قدر شبکه ی هوشمندشو نمیدونیم و ...

نظرات 2 + ارسال نظر
دل آرام چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 12:48

خوشحالم بهتر شدید

قرار بود بشم

سهیلا چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 08:19 http://Nanehadi.blogsky.com

انشالله که حالتون بهتره.

انشالله
امیدوارم بهش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.