پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

دلتنگیهاش

سه چهار روز خونه نبودم، پسرک هی میاد مثل گربه خودشو می ماله به سر و صورتم و میگه:

یه بوی خاصی میدی.میگم: بوی بیمارستان؟ میگه: نه.انگار مهمونی.انگار اومدی که بازم بری. انگار نمی مونی،باز ما شبها تنهاییم. انگار...



ای بچه ی شیرین من.

نظرات 1 + ارسال نظر
ترمه پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 23:20

سلام
از وقتی اون پست مستقبل و به دنبالش پست های مبهم دیگه رو نوشتید، چندبار خواستم بگم مگه پسرها نمیخونند اینجا رو؟وقتی پست عضو رو نوشتید فکرم رفت پیش تخلیه سینه، ولی فضولی و زیاده‌روی دونستم حرفم رو.

خدا را شکر که همراهان نازنینی دارید، ان شاالله که قادر متعال و مهربان در این شب مبارک، سلامتی و شادی را در سبد قسمت شما و خانواده گذاشته است.

ممنونم ازتون
نگران نباشین
سینه و مسایلش نیست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.