پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

بهونه

این فاز مخالف همه چیز بودن رو درک نمی کنم. برای روز زن، روز مرد، روز مادر، روز پدر، روز عشق، روز هرچی،بیانیه و حکم صادر کردن و مردم رو مسخره کردن و متهم کردن و تحقیر کردن ، خیلی بی رحمانه ست. قرار نیست همه فاز روشنفکری داشته باشن و همه پایبند به مناسبات باستانی و نژادی و مذهبی یا بی مذهبی باشن. هفتاد و دو ملت باشیم اصلا. مشکلش چیه؟ بجای اینکه بلد بشیم در کنار تمام این تفاوت ها و تنوع و شکل های مختلف زندگی ، همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم، چرا باید فکر کنیم هرکی همرنگ ما نیست اخ و پیفه؟

از قضا شبیه شدن به دهکده ی جهانی رو دوست دارم.یعنی دایره ی بزرگ حیات که با دل بستن به مناسبات و رسوم  گوشه گوشه ی جهان، یک مناسبت یا یک رسم رو در هرجایی از دنیا که هستی، با همه تفاوتهات ، زنده کنی و انجامش بدی. سفید باشی، سیاه باشی، زرد باشی، سرخ باشی یا زال.

بهونه های کمی شادی رو از هم نگیریم خب. چه دردیه؟

نظرات 1 + ارسال نظر
سمیه یکشنبه 26 بهمن 1399 ساعت 09:54

ای گفتین واسه هر چی دنبال فلسفه و تاریخچه و توطئه پشت سرشو و ... هستن تازه باز مسخره می کنن ایرانیا شورشو دراوردن و ولنتاین فقط واسه عشاقه و .. با خوب ما توسعه اش دادیم خارجی هام یاد بگیرن بسطش بدن به همه دختر کوچولوی من دیروز لباس پوشیده همش رقصیده و بوسمون کرده گفته ولنتاین همه باید همدیگرو ببوسن بماند که حرص باباشو در اوردم که استفاده کن چند سال دیگه به تو نوبت نمی رسه بوست کنه

چه تهدیدی

واقعا دلم می گیره وقتی حمله های تند بعضیا رو می بینم
نمیشه انکار کرد که بعضی از ولنتاین بازها شورش رو درآوردن دیگه
اما یک رفتار متعادل و قشنگ واقعا کسی رو نمی کشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.