پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

عوضی

یکی هم این منشی دکتر مغز و اعصاب که قشنگ علنا و رسما بیمار رو  تنبیه می کنه. تلفنی دیوانه ت می کنه. گوشی رو میذاره روی میز و صدای ( کارت تونو بکشین، شماره پرونده تونو بگین، اسم پدر؟ آدرس؟ شماره تلفن؟) گفتن هاش با بیمارهای حضوری،  از پشت گوشی روی میز، شنیده میشه و به اون فلک زده ی پشت خط دهن کجی می کنه.تو ممکنه سه بار چهار بار زنگ بزنی و منشی هر چهار بار همین فیلم رو سرت دربیاره و جوابت رو نده و گوشی رو بذاره روی میز تا تو ادب بشی و زنگ نزنی.

حضوری هم همینه. بیمار رو سر می دوونه که: شماره پرونده ت رو بده. هرچی بیماره بگه به من شماره پرونده ندادی اصلا، زیر بار نمیره و حتی وقتی سیستمش رو چک می کنه و می بینه مشخصات بیمار ثبت نشده، باز هم حق به جانب میگه: من بهت شماره پرونده دادم و تو  گم کردیش.

اول وقت نوبت بگیری و بری، می بینی اسمت رو غلط گیر گرفته و منکر میشه که وقت گرفتی.یا اسم بیمار رو جلوی چشمت خط می زنه و به اون دردمند بینوای تازه عمل دیسک کرده میگه: وقت نگرفتی. اسمت اینجا نیست.

بخاطر روان پریشی های این دختره هم که شده باید این دکتر رو عوض کنم.


نظرات 1 + ارسال نظر
نگرانی چهارشنبه 22 بهمن 1399 ساعت 12:35

سلام.از حال خودتون بنویسید.نگرانیم.
از دکتر و آزمایش ها.

ممنون از احوالپرسی تون
نگران نباشین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.