پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

تنهایی

داشتم فکر می کردم مردن تنهایی هم خوب نیست. حتی وقتی داری می میری باید چند نفر دور و برت باشند. چند نفر که دوستت دارند. چند نفر که نگرانت هستند. چندنفر که وقتی می فهمند وقت دکتر داری ، نیمساعت زودتر از تو توی مطب منتظرت نشسته اند تا برسی و نترسی. چند نفر که تا در ورودی را باز می کنی بی سلام و احولپرسی بپرسند: خب...نتیجه؟ چیز بدی نیست که؟ چند نفر که وقت رانندگی که پشه حق ندارد نفس بکشد مبادا تمرکزشان بهم بریزد، نیم رخ بشوند سمتت و روی رانت بزنند و بگویند: به چیزای خوب فکر کن. چند نفر که قربان نم اشک توی چشمهای ترسیده شان بروی و با لبی که منحنی شده به لبخندی الکی بگویند: حتی اگه حرفاتو  توی جمع نزنی ؛ من که می دونم کجا باید بیام بخونم. چند نفری که چیزمیزهات را بفرستند اینور و آنور و مشاوره ها را برایت بازگو کنند و هی بگویند: خب...چی شد؟

فیلم دیدن تنهایی خوب نیست. سریال دیدن تنهایی خوب نیست.حتی اگر تو ، توی خانه ی خودت ببینی و دیگری توی خانه ی خودش.اما در موردش با هم حرف بزنید. غذا خوردن تنهایی خوب نیست. رقصیدن تنهایی خوب نیست. عاشق شدن تنهایی خوب نیست. عشق ورزی تنهایی خوب نیست ( که این هر دو  ، دوسره بازی ست و یگانگی برنمی دارد). خوابیدن تنهایی خوب نیست. بیدار شدن تنهایی خوب نیست.ترسیدن تنهایی خوب نیست. شادمانی تنهایی خوب نیست.

هزاری هم که در وصف تنهایی و فراغت و آسایش و آرامشش شعر و قصه بگویند، بخدا هیچ چیز تنهایی خوب نیست.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.