پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

همین

آبی آسمون...

نه اینکه وسط این همه شلوغ پلوغی مغزم ، فکرم پیش تو نباشه. نه اینکه توی برو و بیا و منع رفت و آمد، یادت نباشم. نه اینکه خوابت رو نبینم و نگرانت نشم. نه اینکه پسرجان و پسرک هر چندروز یکبار سراغت رو نگیرن و نگن :  مامان...خبر داری ازش؟ حالش خوبه؟ نه اینکه...

چرا حاشیه برم آخه.

دختر دیوونه دلم برات تنگ شده. خیلی تنگ شده.

چقدر خالیه جای حرفای بزرگونه زدنات، جای مرهم شدنات. جای دلداری دادنات.

چقدر رنجیدی ازم مگه؟ چقدر بدت اومده از من مگه؟ چقدر ولم کردی مگه؟

نگرانتم. همین.

مرهم و دلداری نمی خوام.

خوب باشی.

نظرات 1 + ارسال نظر
اعظم یکشنبه 14 دی 1399 ساعت 00:52

سلام
چرا من فکر کردم، مریمی که نوشته های کتابتون رو عکس میکرد رو میگین!؟
چقدر فسفر سوزوندم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.