پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

مجنون

دوست داشتم بدانم عاشقیت تو چطوری ست. عشق ورزی تو چه کیفیتی دارد. مستانگی شنیدن (دوستت دارم ) از زبان تو چقدر سکرآور است.دوست داشتم؟ نه..دوست داشتن برای بیان حق این مطلب خیلی خیلی کم است. جنون داشتم. جنونی خونین.

مجنون این بودم که محبوبت بشوم. نشدم.

شنیدن اسمم از زبانت مرا می کشت. نگفتی.

می خواستم بدانم و بفهمم  وقتی بگویی ( دلم برات تنگ شده) ، چند ریشتر لرزه به جام می اندازی. نگفتی.

می خواستم بدانم و بفهمم وقتی بگویی ( کجایی) ، با شتاب چند متر بر مجذور ثانیه به سمتت می دوم. نگفتی.

می خواستم بدانم و بفهمم وقتی بگویی (دوستت دارم)، چطور دربست و بی چون و چرا می میرم و زنده می شوم و دوباره می میرم.نگفتی.

دنیا محل وصل نیست.

وصل قاتل جنون است.

مجنون بی وصالی که منم.

نظرات 1 + ارسال نظر
زرین یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 11:19

وصال قاتل جنون است
چه خوب که جنونت را وصال نکشت
هر چند درد دارد اما درد شیرینی است.

مجنون بی وصالی که منم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.