این که می دونیم یعنی بالاخره دانا می شیم و می فهمیم و به عینه می بینیم کسی که براش پر پر می زدیم، همچین ارزشمند و تاپ و ناب و خواستنی هم نبوده، بلکه خیلی هم عیب و اشکال داره، اما هنوز پیگیرش هستیم و ازش دست نمی کشیم و به هر بهونه ای سراغش می ریم و اون حس پر پر زدن رو زنده می کنیم و خودمون رو بی ارج و قرب؛ اگه اسمش خریت محض نیست پس چیه؟
روح مون فقیره؟ ذات مون چیپ پسنده؟ دل مون شله؟ یا چون بهمون بی محلی می کنه، بخاطر تحقیر شدن و سوزش این زخم داریم اینطوری می گیم؟ یا چی؟
فرقی هم نداره کی باشه. همکار، همخون، همسایه...
موضوع اون پیله کردن به بودنشه .