پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

جو

رییس گفت جوگیر شدی. پسره گفت جوگیر شدی. گفتم...

چیزی نگفتم. کارمو ادامه دادم. روز اول واقعا سخت بود. واقعا سخت بود. واقعا سخت بود. خونه که برگشتم به خودم گفتم چه مرگت بود آخه؟ خوبه حالا هی عق بزنی و بخوای بالا بیاری؟ هی بو بپیچه توی دماغت؟ چه دردت بود آخه؟

روزهای بعد عادی که نه...اما به سختی روز اول نبود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.