پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

لم یزرع

آب، خاک، آتش، سه عنصر از عناصر اربعه در شکل گیری این رمان نقش اساسی دارند . آب سعدون را به دیدن آب تنی کردن احلی و عاشق شدن و دیدار پنهانی می کشاند، خاک بستر رویش این عشق و این داستان است (نخلستان، کشتزار، زمین برای احداث جاده) و آتش که به جان کامیون و سربازان می افتد. و تضاد جالب این سه عنصر که مایه ی آبادانی و عمران اند با اسم کتاب ( لم یزرع).

لم یزرع شرح خود قصه است. داستان این عاشقی لم یزرع است. داستان آن پدر و پسر لم یزرع است. داستان مادرانگی لم یزرع است. داستان جنگ لم یزرع است. در زمین آن عشق چیزی نمی روید، بین پدر و پسر در بزنگاه دیدار جوانه ای سبز نمی شود، غصه و سوگواری مادر به رضا به قضا و پذیرش تقدیر ختم می شود. جنگ ، زمین های آباد و سرسبز را خشک و بی حاصل می کند و بدین گونه تمام ابعاد این قصه لم یزرع است.

کنش گری و  اکتیویته ی خلیل در نفس های پایانی داستان رخ می دهد و از مردی مقیّد به سنت و آرام و  معتدل،مبدّل به آدمی جبون و هراسان از عقوبت می گردد. این تکانه ، تعادل داستان به بهم ریخته و خواننده را هشیارتر می کند. اما تکانه ی نهایی و اصلی، چندسطر آخر قصه است ، که خواننده را مطمئن می کند از بی پایان بودن این داستان و رنج های خلیل و روزگاری آمیخته به کابوس های شبانه روزی که از این پس خواهد داشت.

لم یزرع

محمدرضا بایرامی

انتشارات کتاب نیستان

-جغرافیای داستان به شدت باورکردنی و ملموس است.از نخلستان گرفته تا کشت سبزی. بوی طراوت زمین از لابلای کلمات حس می شود. حتی از زمین غیرمجاز به کشت بوی خاک خشک شده به مشام می رسد.

-تقابل بین شیعه و سنی در حد ترس و مراقبت های قبیله ای مطرح است و نشانه ی پررنگی از آن مشهود نیست. به نظر می رسد راه های زیادی برای تساهل و مصالحه موجود است و در اقالیم جهان صلح، دوست داشتنی تر از جنگ میان فرقه ها و شعبه های مذهبی است.

-برخلاف انتظار، در بستر زندگی قبیله ای و روستایی، حق ابراز نظر و انتخاب برای دختران به کل مسدود نیست. برخورد موحان با احلی، پس از غافلگیر کردن دختر و پسر، بسیار آرام و منطقی و پسندیده است.

-لم یزرع برنده ی جایزه ی جلال ادبی سال 95 شد. از آنجایی که در مراسم حاضر بودم  اسم کتاب با طنین صدای مجری توی گوشم زنگ می زند.

 


لم یزرع by محمدرضا بایرامی


 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.