پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

نخند... سر خودت هم میاد

دیشب پسرها اومدن سراغم.که اگه نیومده بودن قلبم می ایستاد از این فشار و سنگینی و تیر کشیدن.

بزرگه چیزایی گفت و چیزایی شنید و حواسم پرت شد از غصه ای که وجودمو پر کرده بود. او که رفت نوبت کوچیکه شد. طبق معمول حرف زدن های این چند وقته ش، کلماتی توی حرفهاش و خطاب به من گفت که باز تذکر دادم  و اخم و تخم  کردم.

گفت:

قوانین سنتیِ رفتاری واقعا به قهقهرا رفته. واقعا به قهقهرا رفته. باید این قوانین رو عوض کرد. باید تغییرش داد. یعنی چی که هرچی بچه بگه، مامانش فکر کنه توهینه؟ فکر کنه زشته. و دعواش کنه. باید از قهقهرا نجاتش داد.باید بجای مادری، دوستی یاد داد به مادرها که حرفهای بچه هاشون رو مثل یک دوست بشنون نه مثل بچه شون. قهقرای رفتاری باید...

گفتم: حالا یک کلمه یاد گرفتی، دم و دقیقه بگو قهقرا...قهقرا...!


مشکل چی بود؟

گفت برات قصه بگم؟ گفتم اره.خیلی دوست دارم. بگو. گفت:

-دو تا اسکول بودن. اسم یکی شون مامان بود. اسم یکی شون پارسا! یه روز...


و از اینجا تنش شروع شد. چیزی که من میگم زشته بچه این مدلی با مامانش حرف بزنه و خطابش کنه و اون میگه این واکنش من نشانه ی قهقرای رفتاری سنتی جامعه است!!!


این بچه ها از مدرسه و دوستی های مدرسه ای دور و محروم شدن و دلشون دوستهایی می خواد که از این چرت و چلاها به هم بگن. خب این پذیرفته !  اما  دیواری کوتاهتر از مامان طفلونکی پیدا نمی کنن که بیان و بهش از این حرفا بزنن؟؟؟؟؟؟؟

نظرات 1 + ارسال نظر
سهیلا یکشنبه 18 آبان 1399 ساعت 13:38 http://Nanehadi.blogsky.com

کتاب موج سوم الوین تافنر رو بخون.کمک میکنه به فهمیدن تضادهای بین خودمون و بچه ها.

ممنون از پیشنهادتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.