با خودم حرف می زنم. میگم کاش کرونا نبود. می شد برم تشییع جنازه. تدفین. می شد بغلش کنم و دلداریش بدم. می شد هر روز بهش سربزنم.
بعد یادم می افته اگه کرونای لعنتی نبود که الان تشییع و تدفینی در کار نبود.
این اتفاق برای بابای دوست منم افتاد . البته کرونا نبود ولی رفت که رفت
متاسفمروحشون شاد
این اتفاق برای بابای دوست منم افتاد . البته کرونا نبود ولی رفت که رفت
متاسفم

روحشون شاد