پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

محبوس

با خودم حرف می زنم. میگم کاش کرونا نبود. می شد برم تشییع جنازه. تدفین. می شد بغلش کنم و دلداریش بدم. می شد هر روز بهش سربزنم.

بعد یادم می افته اگه کرونای لعنتی نبود که الان تشییع و تدفینی در کار نبود.

نظرات 1 + ارسال نظر
محمود جمعه 16 آبان 1399 ساعت 23:29

این اتفاق برای بابای دوست منم افتاد . البته کرونا نبود ولی رفت که رفت

متاسفم
روحشون شاد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.