پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

انگشتهای نا اندازه

عضو یک خانواده اند. خانواده ای بسیار شلوغ.

حرف که می زنی می بینی یکی بغایت مودب و با وقار و با شخصیت است و دیگری ...!!!

دیگری توی هرکلمه انگار دارد آدم را می جود. هر جمله بار... دارد.

فکر می کنم تاثیر همسرهاست روی این دوتا آدم با یک بستر تربیتی مشترک یا تلاش خودشان برای رشد کردن و بزرگ شدن؟

از آنجایی که آن دیگری شبیه بقیه خانواده است  به مساله ی  تاثیر همسران فکر کردم.

و نکته ی نهایی:

رسانه های ارتباطی محل خوبی برای ارتباطات اجتماعی ست. برای شناخت آدمها. برای پرهیز یا  نزدیکی به آنها.

و محل بسیار بدی برای روبرو شدن با آنهایی که به محض دیدن نوتیف پیام شان سرتاپایشان را معطر می کنی  به برکات و تحیات!!! و ترس از اینکه: این عوضی باز چه می خواهد بگوید!!

نظرات 1 + ارسال نظر
beny20 پنج‌شنبه 1 آبان 1399 ساعت 23:35 http://beny20.blogsky.com


خیلی پست تلخ و شیرینی بود !

خندیدم از بابت اینکه
خیلی همچی رو شفاف گفتین
چهرتونم میشد حدس زد از این پست ...

واقعا بعضی وقتا آدم شک میکنه
دو نفر ،، که یکی مهربونه مهربون ،
یکی دیگش اما سگه سگ ،،

بعضی وقتا با خودم میگم
پسر واقعیه این خانواده کدومه !
مهربونه یا سگه ؟

البته همه چی رو نگفتم. نخواستم که بگم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.