پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کور

چه شب سخت و مزخرفی شد دیشب. قلبم درد می کرد. سینه سنگینی می کرد. نفس کشیدنم سخت بود. اونجا گریه کردم اما نه اون گریه ای که خالی کنه منو از غصه. غصه رو با خودم کشیدم  تا خونه. تا ده شب. توی اتاق در رو بستم و زار زدم. زار زدم.زار زدم. می دونستم باز هم خالی نمی کنه منو. هق هق می خواستم. با صدای بلند. (گریه نکن، گریه نکن) کفری م می کرد.

بالاخره ترکیدم.

 و صبح با دو کاسه ی خون ورم کرده ی بیدار شدم. نمی تونم با حرکت چشمم بالا رو نگاه کنم. ماهیچه های دور چشمام گیر می کنه.

چیه این آدمیزاد که غصه هاش تموم نمیشن.

نظرات 1 + ارسال نظر
طوبی جمعه 18 مهر 1399 ساعت 20:11 https://40-years-mind.blogsky.com

سلام . گاهی فکر می کنم شما اینقدر گریه کردین که بشه باهاش یه دریاچه شور درست کرد. بماند . یک گروه فنلاندی آلترناتیو راک به اسم H.I.M بود که الان کار نمی کنند ولی یک شعری داره که می گه "گریستن یعنی اینکه زنده ای و رود اشکهای من مدتهاست خشک شده و احساس می کنم زنده زنده دارم در عشق مدفون می شم " یا یک همچین چیزی بعد جای دیگه می گه قلب سرد قلب مرده است . منظوری خیلی فلسفی از این ترجمه های قناصم ندارم می خوام بگم تو این زمونه بی صاحب دل خیلی ها اینقدر سنگه که شاید حسرت اشکهای شما رو دارند . شایدم ندارن . نمی دونم. ولی می دونم پاییز ما هم تموم می شه . مطمئنم .

سلام. آره خیلی گریه می کنم. مال الانم نیست که فقدان مادر و پدرم رو دارم. از همون بچگی می گفتن من اشکم سرمشکمه
اما گریه های الانم از سر بیچارگی و عجز در برابر اتفاقاتیه که نمی تونم هضمش کنم و هیچ رقمه قابل جبران هم نیست. آدمایی که رفتن، دیگه رفتن. کی می تونه برشون گردونه به حیات؟

و خدا کنه هیچ کس با دلیل من دچار گریه نشه. و حسرت اشکهای منو نخوره.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.