پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

عاشق کوچک من

وسط جمعیت عزادار یک فندق کوچولوی قشنگ با ماسک روی صورتش گفت: تو عشق منی.

برگشتم طرفش. پرسیدم با منی؟ سرتکان داد . گفت : آره. عاشقتم.

نی نی که بود نه بغل می آمد نه هم صحبتم می شد. سه چهار ساله است الان.

چشم هام نم داشت. گفتم: آخه چطوری من تو رو بغل نکنم و نچلونمت عزیز دلم.منم عاشقتم.


کی و کجا توی دلش نشسته بودم نمی دانم.

نشد بغلش کنم.

برای موهای صاف و لختش گل سر می برم .


اگر این دلخوشی ها نبود، چطور می شد زمین را تحمل کرد؟




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.