پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

ابلق مامان

از گاری گلفروشی توی مسیر کلاس زبان ( چند سال قبل  بارها در موردش نوشتم) معجزه خریدم. سانسوریای ابلق. دوبرگی .پنجاه تومن.

البته که برای گل زیاده.اما در مقایسه با سه برگی نود تومنی و چهاربرگی صد و پنجاه تومنی ،  دویست تومنی ، خوبه.

خودم بزرگش می کنم دخترمو.


اگه الان کسی ازم بپرسه:

خب بالاخره خریدیش.الان چه حسی داری؟

به رهبرم تأسی می کنم و میگم: هیچ حسی!

واقعا هیچ حسی.

انگار نه انگار که اون همه برا پر پر می زدم.

الان کنار بقیه نگاهش می کنم میگم: خب! شبیه اون یکی هایی. فقط دورت نوار زرده! همین!



همینه میگن خر آدم که از پل بگذره دیگه هیچ کی رو نمی شناسه!!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
نگار دوشنبه 31 شهریور 1399 ساعت 02:40

منم خیلی به گل و گیاه علاقه دارم ...
تو روزای سخت
یا خسته کننده
یا شبای تنهایی
توی تاریکی
یا وقتِ دلتنگی و ناامیدی
همینکه به برگای سبزشون نگاه میکنی ...
میتونی به زندگی برگردی
حیاتِ دوباره رو به ارمغان میارن .
راستی مبارکتون باشهههه
امیدوارم روزای دل انگیزی رو کنارش داشته باشین
اون سبز و تازه باشه و
حال شما سرسبز و شاداب

دنیای گل و گیاه هم شگفا انگیزه هم پراز معجزه ی آرامش.
ممنونم
شما هم همچنین

اعظم یکشنبه 30 شهریور 1399 ساعت 21:24

همیشه همینه

و یه نکته: وقتی زمان رسیدن به خواسته ای طولانی بشه، دیگه از ارج و قرب می افته.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.