از گاری گلفروشی توی مسیر کلاس زبان ( چند سال قبل بارها در موردش نوشتم) معجزه خریدم. سانسوریای ابلق. دوبرگی .پنجاه تومن.
البته که برای گل زیاده.اما در مقایسه با سه برگی نود تومنی و چهاربرگی صد و پنجاه تومنی ، دویست تومنی ، خوبه.
خودم بزرگش می کنم دخترمو.
اگه الان کسی ازم بپرسه:
خب بالاخره خریدیش.الان چه حسی داری؟
به رهبرم تأسی می کنم و میگم: هیچ حسی!
واقعا هیچ حسی.
انگار نه انگار که اون همه برا پر پر می زدم.
الان کنار بقیه نگاهش می کنم میگم: خب! شبیه اون یکی هایی. فقط دورت نوار زرده! همین!
همینه میگن خر آدم که از پل بگذره دیگه هیچ کی رو نمی شناسه!!!!
منم خیلی به گل و گیاه علاقه دارم ...
تو روزای سخت
یا خسته کننده
یا شبای تنهایی
توی تاریکی
یا وقتِ دلتنگی و ناامیدی
همینکه به برگای سبزشون نگاه میکنی ...
میتونی به زندگی برگردی
حیاتِ دوباره رو به ارمغان میارن .
راستی مبارکتون باشهههه
امیدوارم روزای دل انگیزی رو کنارش داشته باشین
اون سبز و تازه باشه و
حال شما سرسبز و شاداب
دنیای گل و گیاه هم شگفا انگیزه هم پراز معجزه ی آرامش.


ممنونم
شما هم همچنین
همیشه همینه
و یه نکته: وقتی زمان رسیدن به خواسته ای طولانی بشه، دیگه از ارج و قرب می افته.