نگم براتون...
دو تا گلدوزی خوشگل دوختم بعد از بیست سال...
انگشتامو زدم سوراخ سوراخ کردم با ته سوزن. تحمل انگشتونه ندارم. برای همین دستام داغون میشن.
ولی چی دوختماااااااااااا...
یه فریدای دلبر...
یه شازده کوچولوی ماه...
فریداا
فریداا