پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

همه فن حریف

وقتی وسیله ای چیزی خراب میشه و نیاز به تعمیر یا تعویض قطعه داره و مهندسین درون وطنی تشخیص میدن که خودشون بلدن درستش کنن چیکار می کنین؟

می دونم. هیچ کاری.

اما اول دل تون رو از اون وسیله ی بدبخت می کَنین و رهاش می کنین به امان خدا و می گین: بای بای...

*

مرحله ی بعدی شنیدن انواع دستورات( اینو نگه دار، اینجاش رو کج نکن، تکونش نده) هست که بعد از چسبوندن و لحیم کاری و غیره، وقتی وسیله هه عمل نمی کنه و درست نشده؛ در ادامه می شنوین: (  اگه درست نگه داشته بودی ، اینطوری نمی شد. گفتم تکونش نده.  لابد تکون دادی که کج چسبیده...)

*

اگه تا اینجا رو با سکوتی بزرگوارانه تحمل کرده باشین و چیزی نگفته باشین، در مرحله ی آخر صدایی با لحن مظلوم و قشنگی می شنوین که میگه: ( دیگه عمرش سراومده بود. مگه یه وسیله چند سال باید کار کنه!!! ). و نهایتا بزرگواری فرموده و بگن: ( فلان جا که این چیزا رو تعمیر می کنه الان بازه؟ نیست؟ غروب می برم نشونش میدم. شاید قطعه جدید داشته باشه.بگیرم بیارم دوباره امتحان کنم)

*

جون هرکی دوست دارین، هر وسیله ای رو بدین اهلش تعمیر کنه. بخدا ما فقط از شمایکی دوتا انتظار بیشتر نداریم. لوله کش و لوله باز کن و نصاب ماهواره و تعمیر کار یخچال و تلویزیون و لباسشویی  نمی خواهیم. خودتون رو به دوشواری و ما رو به غلط کردن نندازین!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.