پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

هیس!

حرفت را اگرچه نباید، اما زده ای.کارت را اگر چه نباید، کرده ای.باقیش را رها کن. خیال بافی را رها کن.

کفشی که یا تنگی و پا را می زنی، یا گشادی  هی لخ لخ صدا می دهی روی آسفالت خیابانش.

غلط کردی و خیال را نوشتی. تمامش کن. رشته را پاره کن. زخم را برای تمام عمر یادگاری داشته باش و لام تا کام حرف نزن.

سرت را تکان بده و بریز پایین فکر و خیال را. غصه را . دلتنگی را .

چه کارست ترا با آرامش و آسودگی؟

هیس!

فقط هیس!

نظرات 1 + ارسال نظر
اعظم دوشنبه 18 فروردین 1399 ساعت 00:40

باز دارم می بافم به هم که برای کدوم قصه هست
یا کدوم واقعیت

ببافین..ببافین
من هم عاشق بافتنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.