گفت ( حریم خصوصی ما رو می نویسی و پست میذاری برای مردم)
گفتم( کدوم؟ چی؟)
چیزی رو گفت که کلی سرش خندیده بودیم . از نظر من هیچ جای نگرانی یا احتیاط نداشت. روال طبیعی زندگی و سن و سال بود.
خلاصه این دومین اخطاریه که من برای نوشتن روزنگار گرفتم.
اولی پسر بزرگه بود که هرچیزی فورا به تریج قباش برمی خوره.
من بعد قراره از خواهرها هم چیزی نگم. لااقل از یکی شون.