پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کتاب

یکی از دردناکترین کارهایی که توی خونه پدری کردیم این بود که من و مینا کتابهامون رو از توی قفسه ی کتابخونه ی بابا برداشتیم.

کتابهامون رو که برای مامان و بابا امضا کرده بودیم.

کتابهایی که بابا و مامان به هر مهمون غریبه و آشنایی نشون می دادن و  دلشون پر از پروانه می شد.

و کی می دونه این کار چقدر درد داره.چقدر  درد داره. چقدر درد داره.

نظرات 1 + ارسال نظر
فرانک دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت 01:27 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.