آقای نویسنده از پارسا پرسید ( کتاب می خونی؟)
پارسا سر تکان داد و زیرلبی گفت( ای..)
آقای نویسنده گفت( خودت با علاقه داری یا با زور مامان می خونی؟)
پارسا تصمیم گرفت تمام صداقت و شجاعت و راستگویی یی که در نهاد و سرشتش قلمبه شده بود را یکجا خرج کند، پس گفت( با زور مامانم...)