به دکتر گفتم :
-با این قرصهای تازه باز باید یک دوره ی خواب آلودگی و خماری رو تجربه کنم تا جسمم عادت کنه و دیگه زیاد نخوابم؟
گفت:
-با قبلی های زیاد می خوابیدی؟
-بله.
خندید. گفتم:
-اما یک خوابهایی می بینم که خیلی کیف می کنم. یک جاهایی می رم، با یک آدمهایی توی خواب روبرو می شم که باورم نمیشه. هیجان انگیز و پر از ماجراست. دنیای خوابهام رو بیشتر از دنیای بیداری دوست دارم. زیاد می خوابم اما با اشتیاق می خوابم و منتظرم که این بار عالم خواب چی توی چنته ش داره برای من.
لبخند زد و داروهای جدید را توی دفترچه نوشته. برای سه ماه بعدی.
وای خدای من یهویی معتاد نشیدا واسه الهام گرفتن برای داستان نویسی هی قرص بخورید بخوابید خواب ببینید که بنویسید
خواهشا همون بدون قرص خواب خوب شید ما راضی به این همه زحمت نیستما