پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کدو م وری؟

مدتیه جایی خیلی کمرنگ شدم. سردار رفت و کلی اختلاف گذاشت روی دست ما.

یکی که خیلی عجز و لابه می کرد برای رفتن و سردار و اینکه دیگه مثلش رو نداریم و باید بریم بمیریم که دنیاهست و ما هستیم و سردار نیست، طبق روال همیشه ش مدام استیکر های پورن میذاره لای حرفای عادی و معمولی روزانه.

من یکی نمیدونم گریه ها و حال خراب ملی حماسی مذهبیش رو باور کنم یا تمایل دیوانه وارش رو به مسایل خاکبرسری.

به ما هم التیماتوم داده که حق نداریم سیاسی حرف بزنیم و باهاش مخالفت کنیم چون حالش بد میشه و میاد توی گروه که حالش خوب بشه.باید از چیزای خوب حرف بزنیم.

البته من یکی از خوبای مورد علاقه ش سررشته ندارم.خودش بیشتر و بهتر بلته!

فکر کنم فامیل این زینبه ست که گفت هرکی دوست نداره جمع کنه از ایران بره.

والله بخدا!


به جان خودم من خیلی خر بودم. تا ده پونزده سال پیش فکر می کردم هرکی نماز می خونه و روزه می گیره بچه ی پیغمبره. نه فیلم بی تربیتی نگاه می کنه نه جوکای بی تربیتی بلده.اما توی همین ده پونزده سال عینا دیدم هرکی مدعی تره توی حجاب و مذهب و نماز و روزه استاد تر و کارکشته تره توی فیلم و روایات و جوکهای پورن.


این یکی که منو دیوانه کرده.

کی باشه بزنم بکشمش! ( بله در من هم ژن زینب ابوطالبی وجود داره! )


نظرات 1 + ارسال نظر
سمیه یکشنبه 29 دی 1398 ساعت 08:30

دور دور زینب هاست بزنید بکشیدش

کشتن کار ما نیست. کلی آدم حرفه ای برای این کار تربیت شدن الحمدلله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.