آخرهای تابستون، دقیقا یکی دوهفته مونده به مهر، یه پیشنهاد کار وسوسه انگیز داشتم برای معاون پرورشی بودن یا معلم انشای دبستان پسرانه.
همینجا هم رمز آلود در موردش نوشتم.
دلایل زیاد و موانعی در کار بود که نشد قبولش کنم.
گاهی که به یادش می افتم نمی دونم این که نشد جزو تقدیرم بود یا جزو خرّیت هام؟
بخشیش خرّیت محض بود و بخشیش...
من به تقدیر معتقدم!
من به تقدیر معتقدم!