پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

خودزنی

دیروز پشت سر هم چندتا فیلم دیدم. قصرشیرین، خانه ی پدری و شبی که ماه کامل شد.

بغض پسربچه ی قصر شیرین، دسته سنگی که روی سر آن بیچاره کوبیده شد و تق صدا داد و گلوله ای که از روی بالش توی سینه یا سر زن خالی شد، از جلوی چشمم نمی رود.

نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا شنبه 23 آذر 1398 ساعت 11:09

اره متاسفانه منم شب بعد تموم شدن فیلم رفتم در موردش خوندم این بیشنر اذیتم کرد گذشته از فیلم بی رحمی ادما نوبره یعنی واقعا ما اشرف مخلوقاتیم ؟؟

چندبار پسرک ازم پرسیده ما واقعا چرا اشرف مخلوقاتیم؟
خیالش رو راحت کرد که ما بدترین مخلوقاتیم. چون همو می کشیم. می فروشیم، می دزدیم، می زنیم، زخمی می کنیم، دروغ می گیم
و هیچ مخلوقی غیر از انسان اینکارها رو نمی کنه

زهرا جمعه 22 آذر 1398 ساعت 22:46

سلام.اون دوتارو ندیدم ولی شبی که ما کامل شد خیلی غمگینم کرد.کاش ادما ادم تر میشدن این حجم از بی رحمی عجیبه.

یا توجه به چیزایی که خوندم تازه این فیلم بخش اعظمش تخیل هست و خبری از عاشقانگی نبوده در زندگی واقعی عبدالحمید
و فائزه به زور ناپدریش به عقدش در اومده و توی دوران عقد مورد ضرب و شتم قرار می گرفته.تصویر مرد عاشق و زن عاشق مال تخیل کارگردان و سناریست هست. بی رحمی و وحشیگری شون خیلی بیشتر از این چیزها بوده.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.