پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

غر زدم فقط

آقا بخدا من منظورم مردم بیکار اینستاخون بود که نظرهای فضایی میدن...

شما ها رو نگفتم که

بیایین نظر بدین. پیام بدین،  قربون تون ...

نظرات 1 + ارسال نظر
سهیلا چهارشنبه 20 آذر 1398 ساعت 20:26 http://Nanehadi.blogsky.com

کتاب پرتقال خونی رو خوندم.چون شب تمومش کردم و بعدش خوابیدم تا صبح سر اون چاه زار زدم و عزاداری کردم.کاش اون پسر یه کم آرومتر و لطیف تر میمرد.ولی واقعا کتاب خوبی بود.ممنون از نوشتن این کتاب.

منت دار اشکهاتون هستم. ممنون که خوندین و در موردش با من حرف زدین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.