پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

قرص بی خاصیت لعنتی

و اما قرص ها  این قدرت را ندارند که دلم را شرحه شرحه نکنند، روحم را نخراشند و جانم را جریحه دار نکنند با دیدن و شنیدن خبر کشته شدن پسرعمه ی فلانی توی شلوغی ها و افتادن خونین و مالین پسری توی کوچه ی فلانی با زخم سه گلوله توی کمر و ران و ساق پا در حالیکه کسی جرات نمی کند برود بالای سرش و پر پر زدنش از درد را تسکین دهد.و رفتن دماغ و پیشانی زنی  که از پنجره پایین را نگاه می کرده با ضرب گلوله های هوایی پسرکانی که تازه پشت لب شان سبز شده و تفنگ و گاز اشک آور دستشان داده اند تا مقابل مردمِ اشرار و عامل بیگانه و دشمن خدا، بایستند و شلیک کنند و روزی یک میلیون و دویست بگیرند.

این شهر چقدر التهاب و زخم کشید روی دوشش. چقدر تیر خورد. چقدر خون قی کرد روی خیابان.

نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 19 آذر 1398 ساعت 22:57

چقد دنیا جای بدیه

nj یکشنبه 10 آذر 1398 ساعت 21:42 http://njs.blogsky.com

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.