پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

ذات / جوکر

دیشب نشستم به تماشای جوکر2019 . نه اهل شوالیه ی تاریکی دیدنم نه فیلمهای اکشن و بزن بکش.اما این را دیدم.

آدمهای طرد شده، آدمهای ندیده گرفته شده، آدمهای فردوست، آدمهای توسری خورده، چه حجم بالا و وحشتناکی از شرارت خونسردانه در وجودشان نهفته. در مقابل آدمهای عزیز دردانه، آدمهای توی چشم  و سوگلی، آدمهای طراز بالای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ...، آدمهای نوازش شده، چه حجم بالا و وحشتناکی از شرارت وقیحانه در وجودشان نهفته.

نتیجه:

آن چیزی که مایه ی ابراز شرارت آدمی می شود تا حدی وابسته به محیط و اثرات آن  است. ذات و تربیت و سرشت تربیت شده و نشده، آن چیزی ست که مانع و  عامل پیشگیری کننده ی ابراز آن است. ذات مهم است. ذات مهم است. ذات مهم است.


*

نیمساعت نشده به پسرک که نشسته بود پای فیلم گفتم:( پاشو برو توی اتاقت. مناسب تو نیست. دلم نمی خواد این مدل فیلما و ببینی و ...) نگذاشت حرفم را تمام کنم. گفت: ( خب..خب..رفتم. نمی خوای من قاتل و آدمکش بشم. نترس نمیشم).توی فاصله ی تبلیغات وسط فیلم آمد. گفتم: ( دلم می خواد فیلمایی رو ببینی که توش آدما بلدن با مشکلات شون مواجه بشن و راه حل درست انتخاب کنن نه اینکه دچار مشکلات روانی بشن و بخوان از دیگران انتقام بگیرن.در واقع نمی خوام فیلمایی رو ببینی که آدمهای ضعیف و نامتعادل داره که نمی تونن مشکلات شون رو حل کنن).

در حالی که با تقلید از حرکات جوکر ادا درمی آورد که دارد سرش را تند تند به دیوار می کوبد گفت:

-اونی که توی اینهمه در موردش توضیح میدی با یک کلمه ی کوتاه میشه اسمشو گفت. جوکر (روان پریشه. روان پریش) و رفت توی اتاق.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.