شنیده بودم دانشجوهای پزشکی با خوندن علایم هر بیماری به خودشون مشکوک می شن و مطمئن هستن که خودشون مبتلای اون بیماری اند. وجه طنر قضیه وقتی خودش رو اون پشت مشت ها قایم کرد که بچه ی من با خوندن دو مبحث از روانشناسی و شنیدن اوصافش یه غروب که رسید خونه با چهره ی برافروخته و عصبانی گفت:
-باید برم چند تا آزمایش بدم. من مبتلا به ... هستم. فردا منو ببرید دکتر.
حالا بیماری چی بود... یه چیزی در حد ایذر . یه بیماری جسمی با علایم جسمانی و مخلفاتش.
نشانه های بچه م چی بود؟ جوش های روی صورتش که تند تند درمیان و قلمبه هستن.
خلاصه بعد از کلی دلیل و مدرک آوردن که ( بچه این بیماری نیاز به پیشفرضهایی داره که تو هنوز جوجه ای براش و ... بیا دکتر برو و آزمایشم بده.) ایمان آورد که مبتلا نیست. اما دو روز پیش باز دوباره گفت:
-به این یکی حتما مبتلام. مطمئنم!
حتی نگاهش هم نکردیم.
همینقدر ریلکس و مسئول!!!!
حیف که نمیذاره اینا رو توی کانال و اینستا بذارم کصافط!!!
راستی کانال تلگرامم رو منور بفرمایین خو!
@parvanehsaravani
اینم آدرسش
سلام شما لطف کنید
مطالب تلگرام اینجام کپی کنید باور کنید تو اداره همش گوشی دستمه و حیثیتم بر باد رفته اقلن تو کامپیوتر معلوم نیس چیکار می کنی و چی می خونی
نمیشه خب. حجم عکس و شعر و مطالب اجتماعی اونجا زیاده